کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حایل
معنی
(یِ) [ ع . حائل ] (ص .) 1 - مانع میان دو چیز. 2 - جداکننده .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. رادع، فاصل، مانع
۲. پرده، جلباب، حجاب
۳. جداکننده
۴. جانب
۵. شایسته
دیکشنری
guard, purdah
-
جستوجوی دقیق
-
حایل
واژگان مترادف و متضاد
۱. رادع، فاصل، مانع ۲. پرده، جلباب، حجاب ۳. جداکننده ۴. جانب ۵. شایسته
-
حایل
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . حائل ] (ص .) 1 - مانع میان دو چیز. 2 - جداکننده .
-
حایل
لغتنامه دهخدا
حایل . [ ی ِ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) ابوعبیده و ابوزیاد گویند: چشمه ٔ آبی است در بطن مروت در سرزمین یربوع . ابوعبیدة گوید : اذا قطعن حائلاً و المروت فأبعد اﷲ السویق الملتوت . (معجم البلدان ج 3ص 205).رجوع به حائل شود.
-
حایل
لغتنامه دهخدا
حایل . [ ی ِ ] (اِخ ) ابن کلبی گوید: وادیی است میان دو کوه بنی طیی ٔ. امروءالقیس گوید : ابت اجاءٌ ان تسلم العام ربهافمن شاء فلینهض لها من مقاتل تبیت لبونی بالقُرَیّة أمّناو اسرحها غِبّاً بأکناف حائل بنوثعل جیرانها و حماتهاو تمنع من رجال سعد و نائل ...
-
حایل
لغتنامه دهخدا
حایل . [ ی ِ ] (اِخ ) حفصی گوید: موضعی به یمامة است از بنی نمیر و بنی حمان از بنی کعب بن سعدبن زید مناةبن تمیم . و دیگران گفته اند: حایل در سرزمین یمامة از آن بنی قشیر است ، و آن وادیی است که ابتداء آن دهناء است . ابوزیاد گفته است حایل موضعی است میان...
-
حایل
لغتنامه دهخدا
حایل . [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) رجوع به حائل شود.
-
حایل
دیکشنری فارسی به عربی
حاجز
-
واژههای مشابه
-
حایل شدن
واژگان مترادف و متضاد
واسطه شدن، حایل گشتن، فاصله شدن
-
حایل کردن
واژگان مترادف و متضاد
واسطه قراردادن
-
retaining wall
دیوار حایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] دیواری که برای تحمل فشار خاک طراحی شود
-
حرف حایل
لغتنامه دهخدا
حرف حایل . [ ح َ ف ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) الف تأسیس . رجوع به حرف دخیل شود.
-
gravity retaining wall
دیوار حایلِ وزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] دیواری که وزن آن سبب ایستایی در برابر نیروهای جانبی شود
-
دارای دیواره یا حایل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قيد