کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاکمي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حاکمي
معنی
مربوط به حکمران , وابسته به فرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاکمي
دیکشنری عربی به فارسی
مربوط به حکمران , وابسته به فرماندار
-
واژههای مشابه
-
حاکمی
لغتنامه دهخدا
حاکمی . [ ک ِ ] (حامص ) سمت حاکم . حاکمیت . قدرت . اختیار. حکمرانی : امیرالمؤمنین ترا نگهبان ایشان کرده ، و سیاست ایشان را بتو حواله کرده و تو را جهت حاکمی ایشان خواسته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313).آن روز هیچ حکم نباشد مگر بعدل ایزد سذوم را ننشسته ب...
-
علی حاکمی
لغتنامه دهخدا
علی حاکمی . [ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بصیر حاکمی حموی حنفی . رجوع به علی بصیر شود.
-
حاکمی طوسی
لغتنامه دهخدا
حاکمی طوسی . [ ک ِ ی ِ ] (اِخ ) نصربن علی بن احمد، مکنی به ابوالفتح و ملقب به حاکمی طوسی یا حاکم . وی از استادان حدیث و مشایخ روایت غزالی بوده است . (غزالی نامه تألیف همائی ص 345).
-
جستوجو در متن
-
مربوط به حکمران
دیکشنری فارسی به عربی
حاکمي
-
وابسته به فرماندار
دیکشنری فارسی به عربی
حاکمي
-
اذکوتکین
لغتنامه دهخدا
اذکوتکین . [ ](اِخ ) نام حاکمی جائر .
-
حاکم
لغتنامه دهخدا
حاکم . [ ک ِ ] (اِخ ) ابوالفتح نصربن علی بن احمد حاکمی طوسی . رجوع به حاکمی طوسی شود.
-
autocrat
یکهسالار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] زمامدار یا حاکمی که با قدرت مطلق و بیهیچ محدودیتی حکومت میکند
-
ویوان
واژهنامه آزاد
سرشار از زندگی؛ نام حاکمی در زمان داریوش هخامنشی.
-
جبار
فرهنگ نامها
(تلفظ: jabbār) (عربی) از صفات خداوند ؛ یکی از صورتهای فلکی ؛ پادشاه و حاکمی که سلطه و قدرت دارد.
-
حاکمانه
لغتنامه دهخدا
حاکمانه .[ ک ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق ) چون حاکمی . چون حاکم .
-
علی حموی
لغتنامه دهخدا
علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بصیر حاکمی حموی حنفی . رجوع به علی بصیر شود.