کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حاک
معنی
هم چشمي کردن با , رقابت کردن با , برابري جستن با , پهلو زدن , خارش دار
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاک
دیکشنری عربی به فارسی
هم چشمي کردن با , رقابت کردن با , برابري جستن با , پهلو زدن , خارش دار
-
واژههای همآوا
-
هاک
لغتنامه دهخدا
هاک . (اِ) به لغت زند و پازند تخم مرغ را گویند. تخم ماکیان . (برهان ) (ناظم الاطباء). به وزن و معنی خاگ یعنی تخم مرغ . (فرهنگ رشیدی ). تخم ماکیان و مرغهای دیگر. (لسان العجم ). || دهن دره . خمیازه . بیاستو. آسا. در لغت نامه ٔ اسدی در معنی کلمه بیاستو ...
-
هاک
لغتنامه دهخدا
هاک . [ ک ِ ] (ع اِ فعل ) بگیر تو (زن ).
-
هاک
لغتنامه دهخدا
هاک .[ ک َ ] (ع اِ فعل ) بگیر تو (مرد). (ناظم الاطباء).
-
هاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) دهان دره .
-
جستوجو در متن
-
هم چشمی کردن با
دیکشنری فارسی به عربی
حاک
-
برابری جستن با
دیکشنری فارسی به عربی
حاک
-
پهلو زدن
دیکشنری فارسی به عربی
حاک
-
خارش دار
دیکشنری فارسی به عربی
حاک
-
رقابت کردن با
دیکشنری فارسی به عربی
تنافس , حاک
-
محاکة
لغتنامه دهخدا
محاکة. [ م ُ حاک ْ ک َ ] (ع مص ) برابری کردن و با هم پهلو سودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
تحاک
لغتنامه دهخدا
تحاک . [ ت َ حاک ک ] (ع مص ) خاریدن و سودن یکی مر دیگری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
حوک
لغتنامه دهخدا
حوک . [ ح َ ] (ع اِ) بادروچ که ریحان کوهی باشد. (منتهی الارب ). بورنگ . (نصاب ). باذروج و آن حبق است . (اقرب الموارد). پادرو. (مهذب الاسماء). بارنگ بویه . بادرنگ بویه . (السامی ). سبزی ای است مثل سپرغم که آنرا بونیک گویند و نازبونیز نامند. (از غیاث )...