کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حامل میکرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
staff 2, stave
خطوط حامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پنج خط افقی و موازی با فواصل معین که نتها را بر رو یا در میان آنها مینویسند و از هم تشخیص میدهند متـ . حامل 2
-
حامل خط
لغتنامه دهخدا
حامل خط. [ م ِ ل ِ خ َطط ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) آنکه خط برد. (مهذب الاسماء). برید. پیک .
-
حامل صوت
لغتنامه دهخدا
حامل صوت . [ م ِ ل ِ ص َ / صُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آلتی به شکل شیپور که برای انتقال صوت به مسافت دور بکار میرود. بلندگو.
-
حامل موقوف
لغتنامه دهخدا
حامل موقوف . [ م ِ ل ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نزد شعراء عبارتست از آنکه درترکیب معنیی انگیزد که در یک بیت تمام نشود و به ضرورت در بیت دوم تمام کند، پس سیاق ترکیب چنان آورد که بیت اول موقوف ماند و بیت دوم حامل گردد، مثاله :هیچ دانی چراست ...
-
حامل وحی
لغتنامه دهخدا
حامل وحی . [ م ِ ل ِ وَح ْی ْ ] (اِخ ) کنایه از جبرئیل است : که ای حامل وحی برتر خرام .سعدی (بوستان ).
-
حامل البرعوم
لغتنامه دهخدا
حامل البرعوم . [ م ِ لُل ْ ب ُ ] (ع ص مرکب ) حاوی و حامل شکوفه و غنچه .
-
حامل البول
لغتنامه دهخدا
حامل البول . [ م ِ لُل ْ ب َ ] (ع ص مرکب ) حامل و هادی بول در نسج سلولی .
-
حامل السبع
لغتنامه دهخدا
حامل السبع. [ م ِ لُس ْ س َ ب ُ ] (اِخ ) نام صورت فلکی قنطورس . (مفاتیح العلوم خوارزمی چ مصر 1349 هَ . ق . ص 125).
-
حامل العناق
لغتنامه دهخدا
حامل العناق . [ م ِ لُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام صورت نوزدهم از صور نوزده گانه ٔ شمالی فلکی که قدما آنرا انیخس نیز نامند و از کواکب آن عنز و عیوق است . (مفاتیح العلوم خوارزمی چ مصر 1349 هَ . ق . ص 125).
-
حامل السند
دیکشنری عربی به فارسی
داراي صاحب سهام قرضه , دارنده وثيقه ياکفالت , ضمانت دار
-
حامل الاسهم
دیکشنری عربی به فارسی
سهم دار , صاحب سهم
-
حامل السلاح
دیکشنری عربی به فارسی
مسلح
-
carrier-to-noise ratio
نسبت حاملبهنوفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نسبت موج حامل دریافتی به تراز نوفه در خط انتقال
-
radio frequency carrier wave, radio frequency carrier
موج حامل رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نشانک/ سیگنال حاملی که در باند بسامد رادیویی قرار دارد
-
حامل رأس الغول
لغتنامه دهخدا
حامل رأس الغول . [ م ِ ل ُ رَءْ سِل ْ ] (اِخ )نام دیگر صورت برساوش است . (جهان دانش ). برشاوش . حامل رأس الغول ، ای برنده ٔ سر غول که در بیابان مردم را گمراه کند. (التفهیم ). شکل یازدهم از بیست ویک شکل شمالی که بر فلک مرتسم است بصورت مردی بر پای چپ...