کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حامله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
annard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامله
-
puir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامله
-
basidorsal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامله
-
hedgemaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامله شدن
-
باردار شدن
واژگان مترادف و متضاد
حامله شدن، آبستن شدن
-
مَا تَحْمِلُ
فرهنگ واژگان قرآن
باردار نمی شود - حامله نمی شود
-
large-flowered calamint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامله بزرگ گلدار
-
pregnant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باردار، حامله، بار دار، ابسته، ابستن
-
آبستن کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) حامله کردن ، باردار کردن .
-
باردار
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) 1 - میوه دار. 2 - آبستن ، حامله .
-
ویار
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) (عا.) میل شدید زنان حامله به بعضی از خوردنی ها.
-
حاملات
لغتنامه دهخدا
حاملات . [ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حاملة.
-
enceinte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enceinte، حصار، محوطه قلعه، حامله، ابستن
-
expected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتظار می رود، انتظار داشتن، چشم داشتن، منتظر بودن، حامله بودن
-
expects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتظار می رود، انتظار داشتن، چشم داشتن، منتظر بودن، حامله بودن