کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حامر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حامر
لغتنامه دهخدا
حامر. [ م ِ ] (اِخ ) موضعی است ازدیار غطفان ، نزدیک اُرُل از شربه . شاید مراد امرؤالقیس از حامر در بیت ذیل همین موضع است : قعدت له و صحبتی بین حامرو بین اکام بعد ما متأمل .(معجم البلدان ).
-
حامر
لغتنامه دهخدا
حامر. [ م ِ ] (اِخ ) ناحیتی است میان رَقّة و مَبِج کنار شط فرات . اخطل گفته است : و ما مَزبد یعلو جلامیدُ حامریشق الیها خیزُراناً و غرقداً...(معجم البلدان ).
-
حامر
لغتنامه دهخدا
حامر. [ م ِ ] (اِخ ) وادیی است در پشت یبرین در ریگ بنی سعد، و معتقد بودند که هیچکس بدان جا نرسیده است . (معجم البلدان ).
-
حامر
لغتنامه دهخدا
حامر. [ م ِ ] (اِخ ) وادیی است در سماوه طرف شام ازآن ِ بنی زهیربن جناب از بنی کلب ،و در آن مارها بسیار باشد. نابغه گوید : سأربط کلبی ان یریبک نبحه و ان کنت ارعی مُسحلان َ و حامراً.ابن سکیت درباره ٔ مسحلان و حامر گفته دو وادی در شام است .
-
حامر
لغتنامه دهخدا
حامر. [ م ِ ] (ع ص ) مرد صاحب خر. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
هامر
لغتنامه دهخدا
هامر. [ م ِ ] (ع ص ) ابر نیک روان بسیارباران . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). السحاب السیال . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
الجام
لغتنامه دهخدا
الجام . [ اَ ] (اِخ ) جایی است از قوروقهای مدینه . اخطل گوید : و مرت علی الالجام ، ألجام حامریثرن قطاً لولاسواهن هجرا.و عزوةبن اذینه گوید : جاءالربیع بشوطی رسم منزلةاحب من حبها شوطی و ألجاما.(از معجم البلدان ).