کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حامدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حامدی
لغتنامه دهخدا
حامدی . [ م ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن موسی حامدی مالکی . پیر و شیخ رواق صعایدة در جامع ازهر بسال 1830 م . او راست : تقریر حاشیه ٔ صبان بر شرح اشمونی در نحو در دو جزء و حاشیه ٔ حامدی بر شرح کفراوی بر اجرومیه و هر دو چاپ شده است . (معجم المطبوعات ص 739).
-
حامدی
لغتنامه دهخدا
حامدی . [ م ِ ] (اِخ ) رادویانی در ترجمان البلاغة ص 97 از او آورده است :تن نه همی باشد آگه ز جان جان نه همی باشد آگه ز تن .
-
حامدی
لغتنامه دهخدا
حامدی . [ م ِ ] (اِخ ) شوشتری . وی در زمره ٔ شعرای شاه عباس ماضی معدود و نزد سخن شناسان به طلاقت لسانی و عذب البیانی ممدوح و محمود است . او راست :فلک بر جان من میخواست آزار جهانی رادر آخر مبتلای عشق آن نامهربانم کرد.ای دلبر زودرنج از یاری سیرای کافر ...
-
حامدی
لغتنامه دهخدا
حامدی . [ م ِ ] (اِخ ) گویا قزوینی است ، هر قسم شعر میگوید، و چنان بلندپرواز و خودپسند است که امیرخسرو را بزحمت قبول دارد. خدا همه ٔ شاعران را از این حال در امان خود نگاه دارد. این بیتها از اوست :بجلوه ای ز برم آن پری روان گردیدکه آب حسرتم اندردهان ج...
-
حامدی
لغتنامه دهخدا
حامدی . [ م ِ ] (اِخ ) نصربن احمدبن محمدبن جعفربن محمدبن حامد حامدی نسفی ، مکنی به ابوالحسن . وی از نسف به مرو شد و از مردان آن سامان ، فقه آموخت ، و از ابوالفضل محمدبن حسین حدادی در مرو، و از ابوعلی زاهربن احمد امام در سرخس حدیث شنید. جوانی فقیه و ز...
-
واژههای مشابه
-
حامدی قمی
لغتنامه دهخدا
حامدی قمی . [ م ِ ی ِ ق ُ ] (اِخ ) از ناظمان زمان شاه طهماسب ماضی است و بجواهر مضامین شریفه و لاَّلی کلمات لطیفه طبعش در فیاضی :بقتل داد مرا وعده یار و من مُرْدَم ز بیم آنکه مبادا شود فراموشش .ز دل رشک آیدم گر بگذرد در دل خیال توچسان بینم که افتد چشم...
-
شهاب الدین حامدی
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین حامدی . [ ش ِ بُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) وزیر سلیمان شاه بن محمدبن مسعودبن ملکشاه . (حبیب السیر چ تهران ص 386).
-
جستوجو در متن
-
افرانی
لغتنامه دهخدا
افرانی . [ اَ ] (اِخ ) محمدبن احمد حامدی مکنی به ابوبکر محدث است و محمدبن احمدبن افریقون افرانی نسفی از وی روایت کند. (از معجم البلدان ).
-
پند
لغتنامه دهخدا
پند. [ پ َ ] (اِ) نشستگاه را گویند و به عربی مقعد خوانند. (برهان قاطع). دُبُر (پندی کنایه از امرد است ) : پند و نره ٔ حامدی آن کشته مفاجابر... نجوم آژخ بر خایه ٔ طب فنج .سیف اسفرنگ (از جهانگیری ).
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) حامدی . وی در حامدیه که شهری در صعید مصر از توابعبخش قنا است بسر میبرده و در سال 1311 درگذشته است . او راست : «الکشف الربانی ، علی المورد الرحمانی » و آن عبارت است از شرح ارجوزه ٔ شیخ احمدبن شرقاوی که به «المورد الرحمانی » موسوم ...