کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حامد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حامد
/hāmed/
معنی
سپاسگزار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ثناخوان، ثناگو، ستایشگر، ستاینده، مداح، مدیحهسرا ≠ هجاگو
۲. سپاسگزار ≠ ناسپاس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حامد
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāmed) (عربی) سپاسگزار .
-
حامد
واژگان مترادف و متضاد
۱. ثناخوان، ثناگو، ستایشگر، ستاینده، مداح، مدیحهسرا ≠ هجاگو ۲. سپاسگزار ≠ ناسپاس
-
حامد
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِفا.) ستاینده ، ستایشگر.
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) (تل ...) موضعی است از کوه حِراء مشرف بر مکه . ابوصخر هذلی گوید:بأغزر من فیص الاسیدی خالدو لامزبد یعلو جلامید حامد.(معجم البلدان ).
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) (داماد چیوی زاده محمود حامد افندی ) از علمای مشهور عثمانی . وی در عصر سلطان مرادخان ثالث مسند مشیخت اسلامی داشت و از اهالی قونیه است و مولد وی بسال 900 هَ . ق . است و پس از تحصیل علوم رسمی در سنه ٔ 922 از موطن خویش بقسطنطنیه مهاج...
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) (ملا...) یکی از شعرای ایران است و از مردم قصبه ٔ بهبهان . او راست :ما عذر اینکه بی تو چرا زنده مانده ایم خواهیم خواست از تواگر مرگ امان دهد. (قاموس الاعلام ترکی ).نسخه ای از آداب المطالعة والبحث در کتابخانه ٔ خوانساری در نجف هست ...
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) (یا عبدالحامد) یحیی . یکی از مشاهیر خطاطان . وی اول کسی است که خط کوفی را بخط نسخ تحویل کرد. او در عصر معاویةبن یزید میزیسته و در سنه ٔ 132 هَ . ق . درگذشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ابی سلوم بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم خلیل (ع ). شخصیتی افسانه آمیز. گویند وی برای کشف سرچشمه ٔ رود نیل سفر کرده است . داستان مسافرت برای کشف سرچشمه ٔ رود نیل در کلیله نیز هست . در مجمل التواریخ والقصص درباره ٔ جویها و مخصوصاً ...
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن احمد نینوایی بغدادی . وی از ابوالفضل بن دکین روایت کند،و احمدبن سلمه ٔ نیشابوری از او روایت آرد. ابن ابی حاتم رازی ذکر او آورده است . (تاریخ بغداد ج 8 ص 167).
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن احمد، مکنی به ابواحمد مروزی ، معروف به زیدی . علاقه ٔ خاص به حدیث زیدبن انیسه داشت پس بدان منسوب شد. ساکن طرطوس بود و به بغداد آمد، و در آنجا از ابورجا محمدبن حمدویه و جز او روایت میکرد و دارقطنی و وراق از او رو...
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن اسحاق اصفهانی . از محمدبن زنبور مکی روایت کند. و محمدبن جعفربن یوسف مؤدب ازوی روایت آرد. رجوع به اخبار اصفهان ج 1 ص 294 شود.
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن اسحاق . از عبداﷲبن عمران روایت کند و محمدبن جعفربن یوسف ازوی روایت آرد. رجوع به اخبار اصفهان ج 1 ص 293 شود.
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم ماهان بن بهمن بن بسک ارجانی فارسی ، معروف به موصلی ، فرزند اسحاق موصلی مغنی و موسیقی دان معروف است . رجوع به معجم الأدباء چ مارگلیوث ج 2 ص 223 شود.
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن المساوربن یزید هلالی ، مکنی به ابوالحسن ، مؤذن جامع مدینه معروف به شاذة مؤذن . وفات سال 250 هَ . ق . او از ازهر و سلیمان بن حرب و ابن ابی عدی و سفیان بن عیینه و حسن بن قتیبة روایت کند. و عبدالرحمان بن احمدبن ابی یحیی اعرج ا...
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ایوب وزنتی ، ملقب به حمیدالدین . او راست : الجواهرالمنظومة، و آنرا شرحی است بنام مرقاةالمبتدئین و نهایةالمنتهین . (کشف الظنون ).