کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حالت 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
stationary state
حالت مانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی حالت انرژی که اتم میتواند بدون گسیل تابش الکترومغناطیسی در آن قرار گیرد
-
absolutive case, absolutive
حالت مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری فاعلِ فعل لازم و مفعولِ صریحِ فعل متعدی در زبانهای کُناییـ مطلق (ergative-absolutive) متـ . مطلق
-
inverted position
حالت معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← معکوس 1
-
حالت معنایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← حالت 3
-
accusative case, accusative
حالت مفعولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت مفعولِ صریحِ فعل متعدی متـ . مفعولی
-
bound state
حالت مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالت کوانتومی سامانهای که در آن انرژی گسسته و تابع موج متمرکز شده است
-
intermediate state
حالت میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتی گذرا بین حالتهای اولیه (initial state) و نهایی (final state) در فرایند گذار
-
non-follow up mode, non-follow up
حالت ناپیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از سامانۀ سکان که در آن با چرخاندن دسته یا فرمان سکان میتوان جهت حرکت را تغییر داد، اما برای تغییر جهت مجدد با وجود برگشت فرمان، سامانه منتظر دستورهای دورافزار سکان میماند اختـ . ناپیرو NFU
-
vocative case
حالت ندایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالتی دستوری که در آن اسم یا گروه اسمی منادا قرار میگیرد و در فارسی با «ای» یا «ایا» پیش از اسم یا «ا» در پایان آن یا صرفاً با تغییر آهنگ مشخص میشود متـ .حالت آیی ندایی، آیی vocative
-
حالت وابستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← حالت اضافه
-
emotional state
حالت هیجانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] وضعیت هیجانات فرد بهخصوص در زمینۀ لذت و ناراحتی که میتواند رفتار فرد را تحت تأثیر قرار دهد
-
case grammar
دستور حالت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] رویکردی زایشی که معنابنیاد است و در آن حالتهای معنایی گروههای اسمی نظیر کنشگر و کنشپذیر از هم متمایز شدهاند
-
صاحب حالت
فرهنگ فارسی معین
( ~ . لَ) [ ازع . ] (ص مر.)کسی که شور و شوق و عشقی دارد.
-
زبان حالت
لغتنامه دهخدا
زبان حالت . [ زَ ن ِل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زبان حال : خاقانی را زبان حالت از نا بُده ترجمان ببینم . خاقانی .رجوع به زبان حال و لسان الحال شود.
-
صاحب حالت
لغتنامه دهخدا
صاحب حالت . [ ح ِ ل َ ] (ص مرکب ) دارای جذبه و شور. آنکه حرارتی و عشقی دارد : که صاحب حالتان یکباره مردندز بی سوزی همه چون یخ فسردند.نظامی .