کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حالت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
high-spin state
حالت پُراسپین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حالتی که در آن اتم فلز واسطه دارای بیشترین تعداد الکترونهای جفتنشدۀ ممکن است
-
follow-up mode, follow-up
حالت پیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از سامانۀ سکان که در آن سامانه دستورهای دورافزار سکان را اجرا میکند و اگر سکان به وسط یا هر وضعیت دیگری برگردد، تیغۀ سکان فوراً از فرمان دادهشده پیروی میکند و به وضعیت جدید میرسد اختـ . پیرو FU
-
burial position, funeral position, skeletal position
حالت تدفین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] حالت و وضعیت قرار دادن جسد در درون گور
-
transpassive state
حالت ترارویین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] حالتی که در آن آهنگ جریان خوردگی فلز رویین با افزایش پتانسیل، بدون ایجاد خوردگی حفرهای، افزایش پیدا میکند
-
solid state
حالت جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] حالت یا فاز موادی که فاصلۀ متوسط اتمها یا مولکولهای سازندۀ آنها نسبت به هم ثابت است
-
locative case
حالت دَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری اسم یا گروه اسمی که مکان یا زمان یا وضعیت را نشان میدهد و در فارسی با حرف اضافۀ «در» یا «اندر» مشخص میشود متـ . دری locative
-
حالت دستوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← حالت 2
-
inherent case
حالت ذاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت نحوی ویژهای که فعل به برخی گروههای اسمی ژ ـ ساخت میدهد
-
structural case
حالت ساختاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالتی که فعل یا حرف اضافه یا سایر حالتبخشها در روساخت به گروههای اسمی میدهند
-
nominative case, nominative
حالت فاعلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت مشترک فاعلِ فعلِ لازم و متعدی متـ . فاعلی
-
ergative case, ergative
حالت کُنایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری فاعلِ فعلهای متعدی در زبانهای کُنایی ـ مطلق (ergative-absolutive) متـ . کُنایی
-
transition state
حالت گذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وضعیتی کوتاهمدت، واسطۀ بین مواد اولیه و محصولات یک واکنش پایه
-
stationary state
حالت مانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی حالت انرژی که اتم میتواند بدون گسیل تابش الکترومغناطیسی در آن قرار گیرد
-
absolutive case, absolutive
حالت مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری فاعلِ فعل لازم و مفعولِ صریحِ فعل متعدی در زبانهای کُناییـ مطلق (ergative-absolutive) متـ . مطلق
-
inverted position
حالت معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← معکوس 1