کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حالة
لغتنامه دهخدا
حالة. [ ل َ ] (ع اِ) پشت واره ٔ جامه . (مهذب الاسماء). این معنی را در جای دیگر نیافتیم . و رجوع به حالت شود.
-
واژههای مشابه
-
حالة طبيعية
دیکشنری عربی به فارسی
عادي بودن , هنجاري
-
حالة الحرب
دیکشنری عربی به فارسی
حالت ادم متجاوز , تجاوز
-
حالة النصب
دیکشنری عربی به فارسی
حالت مفعولي , مفعول , اتهامي , رايي
-
حالة التوتر
دیکشنری عربی به فارسی
حالت تشنج
-
حالة الطوارئ
دیکشنری عربی به فارسی
وضعيت اضطراري
-
حالة رفض الإستسلام
دیکشنری عربی به فارسی
سازش ناپذيرى , تسليم ناپذيرى
-
إبطالُ الإستِرقاقِ (حالهِ الرّقِّ)
دیکشنری عربی به فارسی
لغو بردگي
-
حالة اللاحرب و اللاسلم
دیکشنری عربی به فارسی
حالت نه جنگ و نه صلح
-
واژههای همآوا
-
حالت
واژگان مترادف و متضاد
۱. حال، کیفیت، مورد، وضعیت، چگونگی، وضع ۲. جنبه، بعد ۳. طبیعت، هیئت ۴. نهج ۵. وجد، خلسه ۶. چین، شکن
-
حالت
فرهنگ واژههای سره
سان، کنونه، فتن
-
هالط
لغتنامه دهخدا
هالط. [ ل ِ ] (ع ص ) فروهشته شکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). المسترخی البطن . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || کشت درهم پیچیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الزرع الملتف . (معجم متن اللغة).
-
حالت
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . حالة ] (اِ.) 1 - چگونگی ، وضع . 2 - خوشی ، سرمستی . 3 - کیفیت نواختن قطعات موسیقی به شرط حفظ اصل آن . 4 - در نمایش تجسم افکار و احساسات به وسیلة حرکات متناسب چهره و بدن . 5 - در عرفان ، وجد، طرب .