کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حافل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حافل
/hāfel/
معنی
مجتمع؛ فراهم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حافل
لغتنامه دهخدا
حافل . [ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حفل . || ضرع حافل ؛ پستان بسیارشیر و پرشیر. ج ، حفل ، حوافل .(مهذب الاسماء): شاة حافل ؛ گوسفند بسیارشیر. || واد حافل ؛ وادی بسیارتوجبه ، یعنی بسیارسیل .
-
حافل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hāfel مجتمع؛ فراهم.
-
واژههای مشابه
-
استقبال حافل
دیکشنری عربی به فارسی
افرين , تحسين , احسنت , تحسين و شادي , اخذ راي زباني
-
حافل بالاحداث
دیکشنری عربی به فارسی
پرحادثه , کذايي
-
جستوجو در متن
-
احسنت
دیکشنری فارسی به عربی
استقبال حافل
-
تحسین و شادی
دیکشنری فارسی به عربی
استقبال حافل
-
اخذ رای زبانی
دیکشنری فارسی به عربی
استقبال حافل
-
کذایی
دیکشنری فارسی به عربی
حافل بالاحداث
-
افرین
دیکشنری فارسی به عربی
استقبال حافل , هوراه
-
پرحادثه
دیکشنری فارسی به عربی
حافل بالاحداث , مغامر
-
حفل
لغتنامه دهخدا
حفل . [ ح ُف ْ ف َ ](ع اِ) ج ِ حافل . (منتهی الارب ). رجوع به حافل شود.
-
تحسین
دیکشنری فارسی به عربی
استقبال حافل , اعجاب , ترحيب , تصفيق , مديح
-
سلیمان
لغتنامه دهخدا
سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن موسی بن سالم بن حسان الکلاعی الحمیدی ، مکنی به ابوالربیع (565 - 634 هَ . ق .). او راست : اکتفاء حافل . رجوع به اعلام زرکلی شود.