کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاطب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاطب
لغتنامه دهخدا
حاطب . [ طِ ] (اِخ ) ابن ابی بکتعةبن عمرو بن عمیربن سلمةبن صعب بن سهل اللخمی . صحابی و حلیف بنی اسدبن عبدالعزی یا زبیر و یا از موالی عبداﷲبن حمیدبن زهیربن حارث بن اسداست . و در اینکه حاطب غزوه ٔ بدر را درک کرده خلافی نیست . گویند آنگاه که پیغمبر (ص )...
-
حاطب
لغتنامه دهخدا
حاطب . [ طِ ] (اِخ ) ابن الحارث بن معمربن حبیب بن وهب بن حذافةبن جمح القرشی الجمحی . صحابی است و ابن اسحاق او را در زمره ٔمهاجرین حبشه آرد. واقدی و جز او گویند در هجرت دوم بحبشه رفته است و گویند در سرزمین حبشه زندگی را بدرود گفته و طبرانی او و برادرش...
-
حاطب
لغتنامه دهخدا
حاطب . [ طِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزی بن ابی قیس بن عبدودبن النضربن مالک بن حسل بن عامربن لؤی القرشی العامری . صحابی است و ابوموسی در ذیل آرد که عبداﷲبن الاجلح ، بنقل از پدر خود و او بنقل از ابن بشربن تیم ، گوید که حاطب از «مؤلفة قلوبهم » است . رجوع به...
-
حاطب
لغتنامه دهخدا
حاطب . [ طِ ] (اِخ ) ابن عمروبن عبدشمس بن عبدود قرشی عامری . صحابی و پسرعم حاطب سابق الذکر و برادر سهیل است . گویند او از سابقین اسلام و نخستین کسی است که بحبشه مهاجرت کرد و در اینکه او غزوه ٔ بدر را درک کرده خلافی نیست و آخرین کس که با جعفربن ابیطال...
-
حاطب
لغتنامه دهخدا
حاطب . [ طِ ] (اِخ ) ابن عمروبن عتیک (ابن امیة) ابن زیدبن مالک بن عوف بن عمروبن عوف بن مالک الانصاری الاوسی . بقول ابوعمر صحابی است و غزوه ٔ بدر را درک کرده است ولی ابن اسحاق او را از اصحاب بدر نشمرده است . عسقلانی گوید جز ابوعمر کسی او را در شمار بد...
-
حاطب
لغتنامه دهخدا
حاطب . [ طِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حطب . جمعکننده ٔ هیزم . هیمه چین . هیمه گردکن . هیمه گردکننده . آنکه هیمه جمع کند. || هیزم شکن .
-
واژههای مشابه
-
حاطب اللیل
لغتنامه دهخدا
حاطب اللیل . [ طِ بُل ْ ل َ ] (ع ص مرکب ) آنکه به شب از صحرا هیمه گرد کند. گردکننده ٔ هیمه به شب . هیزم گردکننده به شب . آنکه به شب هیمه گرد کند در بیابان . || کنایه است از آنکه هده و بیهده گوید و فرق میان جید و ردی نکند. آنکه هرچه بر زبانش آید گوید ...
-
حاطب اللیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حاطباللیل] [قدیمی] hātebolleyl ۱. کسی که در شب در بیابان هیمه جمع کند؛ گردکنندۀ هیزم در شب.۲. [مجاز] شخص پرگو و یاوهگو که هرچه به زبانش آید از خوب و بد بگوید و به عاقبت آن نیندیشد. Δ چنانکه خارکن را در شب در حال گردآوردن هیزم...
-
جستوجو در متن
-
ابوبلتعه
لغتنامه دهخدا
ابوبلتعه . [ اَ بو ب َ ت َ ع َ ] (اِخ ) نام پدر حاطب صحابیست .
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن معمربن حبیب بن وهب بن حذافةبن جمح الجمحی . وی صحابی و جد حارث ابن حاطب مذکور است . ابوالاسود، بنقل از عروة، او را از کسانی که بحبشه مهاجرت کردند آرد. ابن عابد و ابن مندة از طریق او، روایت عطاء خراسانی را که از پدر خود، از ابن...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حاطب انصاری . بعضی او را از بنی عبدالاشهل و برخی از بنی عمروبن عوف گفته اند و کسانی که او را از بنی عمروبن عوف شمرند نسب وی را چنین آورده اند: حارث بن حاطب بن عمروبن عبیدبن امیةبن زیدبن مالک بن عوف بن عمروبن عوف بن مالک بن ال...
-
ام جمیل
لغتنامه دهخدا
ام جمیل . [ اُم ْ م ِ ج َ ] (اِخ ) دختر مجلل بن عبداﷲبن قیس و از زنان فاضل و خردمند و از سبقت گیرندگان به دین اسلام بوده است . با حاطب بن حارث بن مغیره ازدواج کرد و با وی به حبشه رفت . (از ریحانة الادب ج 6 ص 214).
-
ثعلبة
لغتنامه دهخدا
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن حاطب . (در کتاب الاصابه ، ابن ابی حاطب ). صحابی انصاری است . وی درک غزوه ٔ بدر کرد و تا گاه خلافت عثمان بزیست . او از رسول صلوات اﷲ علیه درخواست تا دعا کند که خدای تعالی او را مال فراوان عطا فرماید و رسول (ص ) در حق ...