کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاصل کلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باریابی حاصل کردن
لغتنامه دهخدا
باریابی حاصل کردن . [ رْ ص ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اذن دخول حاصل کردن . (ناظم الاطباء).
-
خاک حاصل پرور
لغتنامه دهخدا
خاک حاصل پرور. [ ک ِ ص ِ پ َرْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زمین قابل که در آن زراعت خوب و بالیده شود : یکی صد میشود تخم کدورت در دل تنگم زمین دردمندان خاک حاصل پروری دارد.صائب (از آنندراج ).
-
تقرب حاصل کردن
لغتنامه دهخدا
تقرب حاصل کردن . [ ت َ ق َرْ رُ ص ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بکسی نزدیکی و محرمیت حاصل کردن . (ناظم الاطباء). تقرب یافتن . رجوع به تقرب یافتن و تقرب و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
energy product
انرژی حاصلضربی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی حاصل از ضرب کردن بُردارهای میدان مغناطنده در چگالی میدان مغناطیسی
-
انحراف حاصل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مطلق
-
تماس مختصر حاصل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اقشط
-
تلاش بیحاصل
دیکشنری فارسی به عربی
الجهود اليائسة
-
درگیرى بى حاصل
دیکشنری فارسی به عربی
صراع لا جدوى فيه
-
کار و حاصل
فرهنگ گنجواژه
نتیجه کار.
-
مراد و حاصل
فرهنگ گنجواژه
مطلوب.
-
مراد و حاصل
فرهنگ گنجواژه
مقصود.
-
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
دیکشنری فارسی به عربی
فرشاة
-
جستوجو در متن
-
محصل
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ صَّ) [ ع . ] (اِمف .) حاصل کرده شده . معنی (معنای ) محصل : معنی مفید فایده ، نتیجة کلام ، ماحصل .
-
محصله
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ صَّ لَ یا لِ) [ ع . محصلة ] 1 - (اِمف .) مؤنث محصل ، حاصل کرده شده . 2 - نتیجة کلام ، ماحصل .
-
فی الجمله
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله، قید) [عربی: فیالجملة] [قدیمی] feljomle ۱. بالجمله؛ حاصل کلام؛ مجمل سخن؛ باری.۲. کمی؛ قدری؛ اندکی.