کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حائض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حائض
/hā'(y)ez/
معنی
زنی که در حالت حیض، عادت، و بینمازی است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حائض
لغتنامه دهخدا
حائض . [ ءِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حیض . حائضة. زن خون دیده . زن ناپاک . زن بی نماز.زن حیض فتاده . عارِک . دارِس . ارهون . طامث . لک دیده .
-
حائض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] hā'(y)ez زنی که در حالت حیض، عادت، و بینمازی است.
-
واژههای مشابه
-
حائض شدن
لغتنامه دهخدا
حائض شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) درس . دروس . طَمث . طهر.لک دیدن . خون دیدن . ناپاک شدن . حیض افتادن او را.
-
واژههای همآوا
-
حائز
واژگان مترادف و متضاد
۱. دارا، دربردارنده ۲. گردآورنده، فراهم آورنده، جامع ۳. واجد
-
حائز
فرهنگ واژههای سره
دارا
-
جستوجو در متن
-
بی نماز
لهجه و گویش تهرانی
حائض
-
حوائض
لغتنامه دهخدا
حوائض . [ ح َ ءِ ] (ع ص ) ج ِ حائضة و حائض . (منتهی الارب ). رجوع به حائض شود.
-
حائضة
لغتنامه دهخدا
حائضة. [ ءِ ض َ ] (ع ص ) حائض .
-
بی نماز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) binamāz ۱. کسی که نماز نخواند.۲. [عامیانه] حائض.
-
عراک
لغتنامه دهخدا
عراک . [ ع َ ] (ع مص ) حائض گردیدن . (منتهی الارب ).
-
حایض
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . حائض ] (اِفا. ص .) زنی که در حالت حیض است ، بی نماز.
-
حیض
لغتنامه دهخدا
حیض . [ ح ُی ْ ی َ ] (ع ص ) ج ِ حائض . (منتهی الارب ).