کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیک و پیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیک و پیک
فرهنگ گنجواژه
جیک و بیک.
-
واژههای مشابه
-
جیک جیک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - آواز مرغان . 2 - سخنی که فهمیده نشود، کلام غیرفصیح .
-
جیک جیک
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
جیک جیک
لهجه و گویش تهرانی
صدای گنجشک
-
جیک زدن
لغتنامه دهخدا
جیک زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، لب بسخن گشودن : جیک نزن وگرنه ترا خواهم کشت .
-
قیه جیک
لغتنامه دهخدا
قیه جیک . [ ی َ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
جیک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
جیک زدن
لهجه و گویش تهرانی
کوچکترین صدا را در آوردن
-
جیک دون
لهجه و گویش تهرانی
چینه دان
-
جیک زیدَن (ز)
لهجه و گویش بختیاری
jik zeydan 1. بیرون آمدن جوجهها از تخم؛ 2. (کنایى) فرزندان بسیار داشتن.
-
خر، اسب، بز، بُطر، جیک، بوک
لهجه و گویش تهرانی
نام طرفهای قاب