کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیک زیدَن ز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بچه جیک
لغتنامه دهخدا
بچه جیک . [ ب َ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش صومای ارومیه . سکنه ٔ آن 231 تن ، آب از چشمه ، محصول آن غلات و توتون . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
باغچه جیک
لغتنامه دهخدا
باغچه جیک . [ چ َ / چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلماس شهرستان خوی که در 6 هزارگزی جنوب خاوری سلماس و 15 هزارگزی شمال شوسه ٔ سلماس به ارومیه در جلگه واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 180 تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔزولا تأ...
-
جیک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
لمحة
-
جیک زدن
لهجه و گویش تهرانی
کوچکترین صدا را در آوردن
-
جیک دون
لهجه و گویش تهرانی
چینه دان
-
جیک و بُک،جیک و بوک،جیک و بیک
لهجه و گویش تهرانی
دو روی قاپ، جیک باخت و بُک برد است.دو طرف دیگر خر و اسب نام دارد/حرفهای خصوصی و محرمانه
-
جگن به به جیک
لغتنامه دهخدا
جگن به به جیک . [ ج َگ َ ب َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در 31هزارگزی شمال خاوری سیه چشمه و 7هزارگزی شمال خاوری ارابه رو محمدصالح . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است . سکنه ٔ آن 115 تن . آب آن ...
-
جیک و بک
لغتنامه دهخدا
جیک و بک . [ ک ُ ب ُ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو روی قاب در بازی قاب .- جیک و بکشان یکی بودن ؛ تعبیر مثلی است ، یعنی به اسرار و رازهای یکدیگر آشنا بودن .(یادداشت مرحوم دهخدا).
-
جیک و بُک
فرهنگ گنجواژه
اسرار، دو روی قاب. جیک و بک یکی بودن= صمیمیت. جیک و بک کسی را دانستن.
-
جیک و بیک
فرهنگ گنجواژه
اسرار خصوصی. جیک و بیک کسی را دانستن.
-
جیک و پوک
فرهنگ گنجواژه
بازی قاب.
-
جیک و پیک
فرهنگ گنجواژه
جیک و بیک.
-
خر، اسب، بز، بُطر، جیک، بوک
لهجه و گویش تهرانی
نام طرفهای قاب