کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جیف
/jiyaf/
معنی
=جیفه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیف
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جیفه .
-
جیف
لغتنامه دهخدا
جیف . [ ج َ ] (ع مص )بو گرفتن مردار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جیف
لغتنامه دهخدا
جیف . [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ جائف . (از منتهی الارب ). رجوع به جائف شود.
-
جیف
لغتنامه دهخدا
جیف .[ ی َ ] (ع اِ) ج ِ جیفه ، بمعنی مردار بوگرفته . اجیاف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جیفه شود.
-
جیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جیفَة] [قدیمی] jiyaf =جیفه
-
جستوجو در متن
-
jiff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جیف، یک لحظه، یک دم
-
جیفه
لغتنامه دهخدا
جیفه . [ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) لاش . لاشه . لش .مردار بوگرفته . (منتهی الارب ). جثه ٔ گنده . (از اقرب الموارد). ج ، جیَف ، اجیاف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : در وقت انتصاف روز به تیغ انتصاف قریب پنجهزار جفیه ٔ کفار... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی )...
-
گشادن
لغتنامه دهخدا
گشادن . [ گ ُ دَ] (مص ) پهلوی ویشاتن ، سانسکریت وی -سا (آزاد کردن ،باز کردن ). در پهلوی ویشات ، ظاهراً از وی -شا ، سانسکریت وی + شا (باز کردن ،آزاد کردن ) (= های اوستایی + وی ، کردی وشین (جدا شدن [ میوه از درخت ] افتادن و ریختن [ مو از بدن ])دزفولی و...
-
صاحب بن عباد
لغتنامه دهخدا
صاحب بن عباد. [ ح ِ ب ِب ْ ن ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام وی اسماعیل ، مکنی به ابی القاسم و ملقب به صاحب و کافی الکفاة. ابن خلکان گوید: او نخستین کس است از وزراء که لقب صاحب گرفت بدان سبب که مصاحب ابوالفضل بن العمید بود و او را صاحب ِ ابن عمید میگفتند و ...