کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیعر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیعر
لغتنامه دهخدا
جیعر. [ ج َ ع َ ] (ع اِ) کفتار. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
جیار
لغتنامه دهخدا
جیار. [ج َی ْ یا ] (ع اِ) ساروج . (اقرب الموارد). چروک و صاروج . (مهذب الاسماء). آهک با چیزها آمیخته که بر حوض و امثال آن مالند. (منتهی الارب ). || گرمی دل از خشم و گرسنگی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کفتار
لغتنامه دهخدا
کفتار. [ ک َ ] (اِ) جانوری است صحرایی و درنده که به هندی هوندار گویند. (غیاث ) (آنندراج ). پستانداری است از راسته ٔ گوشتخواران که تیره ٔ خاصی را به نام کفتاران در این راسته به وجود می آورد. این جانور در اروپا و آسیا و مخصوصاً افریقا فراوان است . دندا...