کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جیستن
/jistan/
معنی
جستن؛ برجستن: ◻︎ چون بدیدم روی خوبت درزَمان برجیستم / گرم در کار آمدم موقوفِ مطرب نیستم (مولوی: لغتنامه: جیستن).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیستن
لغتنامه دهخدا
جیستن . [ ت َ ] (مص ) برجستن و فروجستن . (برهان ). جستن . (آنندراج ) : چون بدیدم روی خوبت در زمان برجیستم گرم در کار آمدم موقوف مطرب نیستم . مولوی .وبعضی آن را خیستن اماله ٔ خاستن دانسته اند. و الاول اولی . (از آنندراج ) (از انجمن آرا). || (اِ)انبانچ...
-
جیستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] jistan جستن؛ برجستن: ◻︎ چون بدیدم روی خوبت درزَمان برجیستم / گرم در کار آمدم موقوفِ مطرب نیستم (مولوی: لغتنامه: جیستن).