کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیزان
لغتنامه دهخدا
جیزان . (ع اِ) ج ِ جائز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جائز شود.
-
واژههای همآوا
-
جیظان
لغتنامه دهخدا
جیظان . [ ج َ ی َ ] (ع مص ) نازنازان رفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گرانبار رفتن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
صبیا
لغتنامه دهخدا
صبیا. [ ص َ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ کوچکی است در سنجاق عسیردر یمن و مرکز قضائی است که بدین نام موسوم است و در دامنه ٔ کوهی از شعبه های کوه سراب در کنار تهامة، در شمال ابوعریش ، در جهت شمال شرقی از اسکله ٔ جیزان است . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع معجم ال...
-
جایز
لغتنامه دهخدا
جایز. [ ی ِ ] (ع ص ) جائز. ج ، اَجوُز. اَجوِزَ، جوزان ، جیزان و جوائِز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روا. مشروع . حلال . مأذون . پروانگی . (ناظم الاطباء). سایغ. مباح . مُسَوَّغ . مُسَغَّب . مُسغَب . مُجاز : و هیچ خردمند تضییع عمر در طلب...