کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیره بگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مقدار جیره روزانه
دیکشنری فارسی به عربی
حصة
-
جیره بندی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حصة
-
جیره زن بابا
لهجه و گویش تهرانی
جیره اندک،مقدار کم
-
جیره و مواجب
لهجه و گویش تهرانی
حقوق جنسی و نقدی ماهیانه .
-
جیره و مواجب
فرهنگ گنجواژه
مقرری، حقوق. (نوکر بی جیره و مواجب).
-
جستوجو در متن
-
قره نوکر
لهجه و گویش تهرانی
نوکر جیره بگیر
-
جری
لغتنامه دهخدا
جری . [ ج ِ را ] (از ع ، اِ) مأخوذ از تازی در فارسی ، یا جرا وظیفه و راتبه . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). مخفف اجراء به معنی اجری ، اجراء، جیره ، جرایه است . رجوع به اجری شود : گفت پیغمبر که ای طالب جری هان مکن با هیچ مطلوبی مری . مولوی .چون جری کم...
-
مواجب
لغتنامه دهخدا
مواجب . [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ موجب . (از ناظم الاطباء). و رجوع به موجب شود. || کشتی گاه قوم و مصارع آنها. گویند خرج القوم الی مواجبهم ؛ ای مصارعهم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ موجَب . که اسم مفعول است . گویند هذا اقل مواجب الاخوة؛ ای ایسر...
-
مرسوم
لغتنامه دهخدا
مرسوم . [ م َ ] (ع ص ، اِ)نعت مفعولی است از مصدر رَسم . رجوع به رسم شود. || منقوش . (یادداشت مرحوم دهخدا). مرتسم . || نشان کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داغدار. || آئین کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). رسم شده و معمول شده و مستعمل . (نا...
-
خوار
لغتنامه دهخدا
خوار. [ خوا /خا ] (ص ، اِ، ق ) ذلیل . زبون . بدبخت . (منتهی الارب ) (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ) . مقابل عزیز : که دشمن اگرچه بود خوار و خردمر او را بنادان نباید شمرد. فردوسی .دلیران و گردان آن انجمن چنان دان که خوارند بر چشم ...