کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جیران
/jeyrān/
معنی
آهو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آهو، غزال
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیران
واژگان مترادف و متضاد
آهو، غزال
-
جیران
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جار؛ همسایگان .
-
جیران
فرهنگ فارسی معین
(جَ یا جِ) [ تر. ] (اِ.) آهو، غزال .
-
جیران
لغتنامه دهخدا
جیران . (ع اِ) ج ِ جار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جار شود: فضله ٔ مکارم ایشان به ارامل و پیران و اقارب و جیران برسد. (گلستان ).
-
جیران
لغتنامه دهخدا
جیران . [ ] (اِخ ) ناحیه ایست میان سیراف و عمان . (منتهی الارب ).
-
جیران
لغتنامه دهخدا
جیران . [ ج َ ] (ترکی ، اِ) غزال . آهو. (ناظم الاطباء).
-
جیران
لغتنامه دهخدا
جیران . [ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه . کوهستانی ، معتدل سالم . سکنه ٔ آن 654 تن . آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات ، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. این ده در دو محل نزدیک ب...
-
جیران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] jeyrān آهو.
-
جیران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع جار] [قدیمی] jirān = جار٤
-
جیران
واژهنامه آزاد
آهوی زیباچشم.
-
واژههای مشابه
-
جیران بلاغی
لغتنامه دهخدا
جیران بلاغی . [ ج ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوچ تپه ٔ بخش ترکمان شهرستان میانه . کوهستانی و معتدل است . سکنه 448 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
جیران درق
لغتنامه دهخدا
جیران درق . [ ج َ دَ رَ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. کوهستانی معتدل است . سکنه ٔ آن 272 تن . آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
جیران لار
لغتنامه دهخدا
جیران لار. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیّه . جلگه ٔ معتدل است . سکنه ٔ آن 376 تن . آب آن از باراندوزچای و محصول آن غلات ، توتون ، چغندر، انگور، حبوبات . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است . راه ارابه ...