کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جگن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sedges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسم ها، جگن، زنبق زرد، علف بلند، سعد کوفی
-
wattles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واتلس، ترکه برای ساختن سبد، ترکه، جگن، چپر، نردهگذاری کردن، بستن، پیچیدن
-
wattle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چلچله، ترکه برای ساختن سبد، ترکه، جگن، چپر، نردهگذاری کردن، بستن، پیچیدن
-
junks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جونک ها، جنس اوراق و شکسته، نی، اشغال، جگن، قایق ته پهن چینی، بدور انداختن، بنجل شمردن
-
junk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنس اوراق و شکسته، نی، اشغال، جگن، قایق ته پهن چینی، بدور انداختن، بنجل شمردن
-
flaggy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچمدار، نی زار، جگن زار، دارای برگهای شمشیری، سست، شل و ول، بی مزه
-
پوشال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پوچال› pušāl ۱. گیاه خشک.۲. تراشۀ چوب.۳. ساقههای نازک نی و جگن و گیاههای دیگر.
-
پیزر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pizor ۱. (زیستشناسی) پوشال؛ نی باریک؛ لوخ؛ جگن.۲. آنچه لای پالان اسب یا الاغ را با آن پر میکنند.
-
زبالة
دیکشنری عربی به فارسی
جگن , ني , جنس اوراق و شکسته , اشغال , کهنه و کم ارزش , جنس بنجل , بدورانداختن , بنجل شمردن , قايق ته پهن چيني
-
افتکون
لغتنامه دهخدا
افتکون . [ ] (اِخ ) نام جائیست که از آنجا چگن (نوعی از کشیده و زرکش دوزی ) خوب آرند. و این اسم در ابیات زیر آمده است : جگن را طلب کرد از افتکون (کذا)که رنگین و باجاه آمد برون . نظام قاری .معجز انطاکی و چکن افتکون از روم . نظام قاری .
-
پاپیروس
لغتنامه دهخدا
پاپیروس . (لاتینی ، اِ) بَردی . پیزُر. لُخ . اَباء. حفا. تک . جگَن . چغ (در مازندران ). پاپورس (یونانی ). ورق پوست گیاه پاپیروس که در قدیم چون کاغذ بکار بود. || کتاب خطی بر ورق پوست این گیاه نوشته .
-
پاپیروس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: papyrus] papirus ۱. (زیستشناسی)گیاهی از خانوادۀ جگن با ساقۀ بیبرگ که در مصر باستان، از ریشهاش به عنوان سوخت، مغزش به عنوان خوراک، و ساقهاش برای تهیۀ طناب و پارچه استفاده میکردند.۲. ورقههای شبیه مقوا که از این درخت تهیه و بهجای ...
-
برصوم
لغتنامه دهخدا
برصوم . [ ب ُ ] (ع اِ) غلاف قاروره (منتهی الارب ) (آنندراج ) و اگر از جگن باشد بپارسی پیزری گویند. (یادداشت مؤلف ). || پوست پاره ای که سر قاروره و مانند آن را بدان بندند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه مر شیشه بدان سخت کنند. ج ، براصیم . (مهذب الاس...
-
لوئی
لغتنامه دهخدا
لوئی . (اِ)پشم مانندی که بر سر جگن هست و آن را با آهک بیامیزند و صاروج سازند. پنبه ٔ سرِ نی باشد که در ساروج آمیزند استواری را. چیزی چون پنبه ٔ بر سر شاخه های نی که در ساروج آمیزند. جالِحه . کخ . لُخ . دُخ . دوخ . بَردی . پیزُر. کرَک . قطن برَدی . طو...
-
پیزری
لغتنامه دهخدا
پیزری . [ زُ ] (ص نسبی ) منسوب به پیزر. || پیزرفروش . (فرهنگ نظام ). || شیشه ٔ به پیزرگرفته . شیشه های بزرگ از قبیل قرابه و برنی و غیره که آنرا بپوشش از حصیر پیزر پوشیده اند تا از شکستن مصون ماند. غلاف که شیشه را کنند از گیاه پیزر. || (اِ) سبد بافته ...