کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جِلُوْدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جِلُوْدار
لهجه و گویش گنابادی
jelouwdar در گویش گنابادی یعنی رئیس ، رهبر ، فرمانده ، صاحب فکر و عمل ، اندیشمند و پیشقدم ، سرلشکر
-
واژههای مشابه
-
جلودار
واژگان مترادف و متضاد
۱. مهاردار ۲. پیشقراول، طلایه
-
جلودار
فرهنگ فارسی معین
(جُ لُ) [ تر - فا. ] (ص فا. اِمر.) 1 - کسی که زمام اسب ارباب خود را در دست گرفته راه برد. 2 - طلایه ، پیش قراول . ؛ ~ کسی بودن توان مبارزه با آن کس را داشتن .
-
جلودار
لغتنامه دهخدا
جلودار. [ ج ِ ل َ ] (نف مرکب ) نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته مقدم آن میرود. || کسی که چندین اسب و قاطر بارکش دارد و بکرایه میدهد و چاروادارها زیر دست دارد. (فرهنگ نظام ). رجوع به جلو شود.
-
جلودار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] je(o)lo[w]dār نوکری که سواره یا پیاده جلو اسب ارباب خود حرکت کند؛ پیشرو.
-
جلودار
دیکشنری فارسی به عربی
رائد , طليعة , منادي
-
جلودار
لهجه و گویش تهرانی
سردسته
-
باغ جلودار
لغتنامه دهخدا
باغ جلودار. [ غ ِ ج ُ ] (اِخ ) از آثار دوره ٔ صفوی در شهر اصفهان است .
-
جلودار شدن/بودن
لهجه و گویش تهرانی
از پس بر آمدن ، مهار
-
واژههای همآوا
-
جلودار
واژگان مترادف و متضاد
۱. مهاردار ۲. پیشقراول، طلایه
-
جلودار
فرهنگ فارسی معین
(جُ لُ) [ تر - فا. ] (ص فا. اِمر.) 1 - کسی که زمام اسب ارباب خود را در دست گرفته راه برد. 2 - طلایه ، پیش قراول . ؛ ~ کسی بودن توان مبارزه با آن کس را داشتن .
-
جلودار
لغتنامه دهخدا
جلودار. [ ج ِ ل َ ] (نف مرکب ) نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته مقدم آن میرود. || کسی که چندین اسب و قاطر بارکش دارد و بکرایه میدهد و چاروادارها زیر دست دارد. (فرهنگ نظام ). رجوع به جلو شود.
-
جلودار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] je(o)lo[w]dār نوکری که سواره یا پیاده جلو اسب ارباب خود حرکت کند؛ پیشرو.