کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جِر و جِر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جِر و جِر
فرهنگ گنجواژه
صدای پاره شدن پارچه.
-
واژههای مشابه
-
جر
واژگان مترادف و متضاد
۱. اوقاتتلخی، عصبانیت، لج ۲. پاره، دریدگی ۳. بهانه، دبه
-
جر
واژگان مترادف و متضاد
جدال، دعوا، کشمکش ≠ صلح
-
جر
فرهنگ فارسی معین
(جِ رّ) (اِ) صدای پاره شدن پارچه .
-
جر
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (اِ.) اسب .
-
جر
فرهنگ فارسی معین
(جَ رّ) [ ع . ] (مص م .) کشیدن ، فرو کشیدن .
-
جر
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) 1 - شکاف ، رخنه . 2 - شکاف زمین .
-
جر
دیکشنری عربی به فارسی
ازي , کاهنده , مفعول به , مفعول عنه , مفعول منه , صيغه الت , رافع , مربوط به مفعول به يا مفعول عنه
-
جر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jar ۱. شکاف؛ رخنه؛ چاک.۲. شکاف زمین: ◻︎ ایزد بر آسمانت همیخواند / تو خویشتن چرا فکنی در جر (ناصرخسرو: ۴۶).۳. جوی؛ نهر کوچک.
-
جر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جرّ] jar[r] ۱. در نحو عربی، حرکت زیر دادن به کلمه.۲. [قدیمی] بهسوی خود کشیدن.۳. [قدیمی] کشیدن؛ امتداد دادن.۴. (اسم) اعراب کسره؛ زیر.〈 جرِّاِثقال: [قدیمی] =جرثقیل
-
جر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jor زین اسب.
-
جَرّ
لهجه و گویش بختیاری
jarr 1. مقاوم؛ 2. لاستیکمانند، چرم تابیده،پوست سر گاو را که سوراخهاى زیاد داردو نامرغوب است پس از دباغى مىتابند وبراى وصل گاوآهن به یوغ بهکار برند yo ؛3. دعوا، کشمکش jarr kâštan>:کشمکش کردن، دعوا راه انداختن> .
-
جَرّ
لهجه و گویش تهرانی
جنگ ،دعوا
-
جِرّ
لهجه و گویش تهرانی
پاره