کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جُم جُول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جم
واژهنامه آزاد
نام گیاهی در جنوب ایران.
-
جُم جُم،جُمجُمک
لهجه و گویش تهرانی
لرزان .منارجم جم،جمجمک برگ خزون
-
TDS, total dissolved solids
کَمجَم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعۀ مواد جامد محلول در آب متـ . کل مواد جامد محلول
-
فاضل جم
لغتنامه دهخدا
فاضل جم . [ ض ِ ل ِ ج َ ] (اِخ ) ملا حسین پسر ملا محمدجمعی . از علمای دینی اوایل قرن چهاردهم هجری و منسوب به جم در ایالت فارس است . کتابی بنام جام جم فی آثار العجم در تاریخ نوشته . درگذشت او در سال 1319 هَ . ق . اتفاق افتاده است . (از ریحانة الادب ج ...
-
جام جم
فرهنگ فارسی معین
(مِ جَ) (اِمر.) جام گیتی نما، جام جهان نما. جامی که جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی اختراع کرد و در آن اوضاع جهان را مشاهده می کرد، این جام بعدها به کیخسرو و دارا رسید. در عرفان از این جام به دل تعبیر می شود.
-
جم آباد
لغتنامه دهخدا
جم آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از دیه های قم است . (مرآت ج 4 ص 263).
-
جم اسپرم
لغتنامه دهخدا
جم اسپرم . [ ج َ اِ پ َ رَ] (اِ مرکب ) نام یکی از انواع ریاحین است که شکوفه ٔآن بسیار کوچک می باشد و نبات آن به درختانی که در جوار او باشند تعلق گیرد یعنی مانند عشقه و لبلاب در آنها پیچد، و عرب آن را ریحان السلیمان گویند چه جم سلیمان است و اسپرم ریحا...
-
جم ء
لغتنامه دهخدا
جم ء. [ ج َم ْءْ ] (ع اِ)کالبد. (منتهی الارب ). رجوع به جَمَاء و جماء شود.
-
جم برجون
لغتنامه دهخدا
جم برجون . [ ] (اِخ ) از توابع ارتقائی نیشابور در یازده فرسنگی این شهر در شرقی مشکان واقع، آبش از قنات ، هوایش در زمستان سرد و در تابستان گرم ، قدیم النسق ، ایل قوچان در این قریه یورت می کنند. (مرآت البلدان ج 4 ص 263).
-
جم تنکو
لغتنامه دهخدا
جم تنکو. [ ] (اِخ ) از قرای شبانکاره ٔ فارس است . (مرآت البلدان ج 4 ص 263).
-
جم رود
لغتنامه دهخدا
جم رود. [ ] (اِخ )از چهارمحال اصفهان است . (مرآت البلدان ج 4 ص 266).
-
جام جم
لغتنامه دهخدا
جام جم . [ م ِ ج َ ] (اِخ ) پیاله ٔ جمشید که ساخته ٔ حکما بود. از هفت فلک در او معاینه و مشاهده کردی . (شرفنامه ٔ منیری ). پیاله ٔ جم و پیاله یا آئینه ٔ سلیمان و یا اسکندر که همه ٔ عالم در آن بنا بر افسانه نموده میشد. (ناظم الاطباء). جام جمشید. جام ج...
-
ساغر جم
لغتنامه دهخدا
ساغر جم . [ غ َ رِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جام جم . (آنندراج ). جام جمشید. جام جهان نما. جام جهان آرا.جام جهان بین . جام کیخسرو. جام گیتی نما : از سایه ٔ قد تو مرا نشئه دو بالاست مینای چنین بود کجا ساغر جم را؟ نعمت خان عالی (از آنندراج ).روشنگ...
-
مهر جم
لغتنامه دهخدا
مهر جم . [ م ُ رِ ج َ ] (اِخ ) مهر سلیمان . (آنندراج ). مهر جمشید. خاتم و انگشتر جمشید. در حقیقت مراد از آن خاتم سلیمان است . در اسطوره های ایرانی بعد از اسلام سلیمان و جمشید تخلیط شده اند. صاحب آنندراج آرد: گویند مهری بود که بر آن نقش اسم اعظم بود :...
-
مسند جم
لغتنامه دهخدا
مسند جم . [ م َ ن َ دِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرکب جم . کنایه ازباد است . (آنندراج ) (برهان ). || دنیا. عالَم . || هوای نفسانی . (از ناظم الاطباء).