کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَک و جانور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جَک و جانور
فرهنگ گنجواژه
موجودات زنده.
-
واژههای مشابه
-
جک
فرهنگ واژههای سره
خرک
-
جک
فرهنگ فارسی معین
(جَ)(اِ.) = چک :1 - برات . 2 - شب پانزدهم ش عبان ، شب برات .
-
جک
لغتنامه دهخدا
جک . [ ج َک ک ] (ع مص ) ساختن . بنا کردن : جک البناء الحائط. (دزی ).
-
جک
لغتنامه دهخدا
جک .[ ج ِک ک ] (ع اِ) فرورفتگی است مانند زاویه ٔ منفرجه در دیوار که به خارج میل دارد. مقابل رِخ ّ. (دزی ).
-
جک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جغ› [قدیمی] jak چوبی که با آن دوغ یا ماست را به هم بزنند تا مسکه از آن جدا شود.
-
جک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jak =چِک۱
-
جِک
لهجه و گویش بختیاری
jek قسمت گود قاپ.
-
جک
واژهنامه آزاد
آغوز
-
جک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
رافعة
-
خرک(برای بالا بردن چرخ) جک اتومبیل
دیکشنری فارسی به عربی
رافعة
-
جستوجو در متن
-
مار و مور
فرهنگ گنجواژه
حشرات، خزندگان، جک و جانور، جانوران موذی.
-
جانور
فرهنگ فارسی معین
(نِ وَ) (اِص .) 1 - زنده ، جاندار. 2 - حیوان . ؛ جک و ~ جانوران گوناگون به ویژه حشرات موذی .