کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَوَارِحِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جَوَارِحِ
فرهنگ واژگان قرآن
حیواناتی که غذای خود را از راه شکار فراهم می کنند و بدنشان مجهز به ابزار شکار است(جمع جارحة)
-
واژههای مشابه
-
جوارح
واژگان مترادف و متضاد
اعضا، اندامها
-
جوارح
فرهنگ فارسی معین
(جَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جارحه . 1 - اندام ها. 2 - مرغان شکاری .
-
جوارح
لغتنامه دهخدا
جوارح . [ ج َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جارحة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندامها. اندام مردم که بدان کار کنند. دست و پا و دیگر اعضای آدمی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مرغان شکاری . شکاریان از مرغ و دد. جانوران شکاری . (غیاث ) (آنندرا...
-
جوارح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جارِحَة] javāreh =جارحه
-
واژههای همآوا
-
جوارح
واژگان مترادف و متضاد
اعضا، اندامها
-
جوارح
فرهنگ فارسی معین
(جَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جارحه . 1 - اندام ها. 2 - مرغان شکاری .
-
جوارح
لغتنامه دهخدا
جوارح . [ ج َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جارحة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندامها. اندام مردم که بدان کار کنند. دست و پا و دیگر اعضای آدمی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مرغان شکاری . شکاریان از مرغ و دد. جانوران شکاری . (غیاث ) (آنندرا...
-
جوارح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جارِحَة] javāreh =جارحه
-
جستوجو در متن
-
اعضا
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندام، جوارح ۲. پرسنل، کارمندان
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . (اِ) نوعی از جوارح طیور. (یادداشت مؤلف ).
-
صقیرة
لغتنامه دهخدا
صقیرة. [ ص ُ ق َ رَ ] (ع اِ) نوعی خرد از جوارح طیور.