کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَنَى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علی جنی
لغتنامه دهخدا
علی جنی . [ ع َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق ، بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. این ده مشهور به علوجنی شده است . رجوع به علوجنی شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
اشرف جنی
لغتنامه دهخدا
اشرف جنی . [ اَ رَ ف ِ ج ِن ْ نی ] (اِخ ) نام همزاد سوادبن قارب بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 685 شود.
-
خشم جنی
لغتنامه دهخدا
خشم جنی . [ خ َ م ِ ج ِن ْ نی ] (اِخ ) قریه ای است فرسنگی کمتر مشرق خشت . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ).
-
جنی زیر زمینی
دیکشنری فارسی به عربی
تمثال
-
جستوجو در متن
-
jennie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنی
-
مربوط به اندامهای تناسلی
دیکشنری فارسی به عربی
جني
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ابن جنی . رجوع به ابن جنی ... شود.
-
jenny wren
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنی جیگر
-
creeping Jenny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خزنده جنی
-
silver jenny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنی نقره ای
-
jenny ass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنی الاغ
-
تناسلی
دیکشنری فارسی به عربی
جنسي , جني
-
پری
دیکشنری فارسی به عربی
جني , جنية
-
تولید کننده
دیکشنری فارسی به عربی
جني , منتج
-
عثمان
لغتنامه دهخدا
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن جنی الموصلی مکنی به ابوالفتح و ملقب به ابن جنی . رجوع به الاعلام زرکلی و روضات الجنات ص 466 و نیز ابن جنی شود.