کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَمِيلٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ام جمیل
لغتنامه دهخدا
ام جمیل . [ اُم ْ م ِ ج َ ] (اِخ ) زنی صحابی از طایفه ٔ ابوهریره و در وفا ضرب المثل بوده و «اوفی من ام جمیل » از امثال سائر است . گویند قومی می خواستند ضراربن خطاب را بکشند. ضرار به این زن پناه آورد و او با اهتمام تمام از وی دفاع کرد و از کشته شدن او...
-
ام جمیل
لغتنامه دهخدا
ام جمیل . [ اُم ْ م ِ ج َ ] (اِخ ) فاطمه دختر خطاب و خواهر عمربن خطاب خلیفه ٔ دوم بوده است . (از ریحانة الادب ج 6 ص 214).
-
جستوجو در متن
-
جمیله
فرهنگ نامها
(تلفظ: jamile) (عربی) (مؤنث جمیل) ، ← جمیل .
-
قشنگ
دیکشنری فارسی به عربی
جميل
-
خوشگل
دیکشنری فارسی به عربی
جميل
-
شکیل
دیکشنری فارسی به عربی
جميل
-
صحنه ای
دیکشنری فارسی به عربی
جميل
-
مجسم کننده
دیکشنری فارسی به عربی
جميل
-
خوش نما
دیکشنری فارسی به عربی
جميل , لماع
-
بطور دلپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
جميل , لائق
-
قشنگ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جميل , زين
-
اجمل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'ajmal جمیلتر؛ زیباتر؛ نیکوتر؛ بهتر.
-
تاحدی
دیکشنری فارسی به عربی
بعض الشيء , جزييا , جميل
-
نمایشی
دیکشنری فارسی به عربی
تفسيري , جميل , مثير
-
خوش منظر
دیکشنری فارسی به عربی
جميل , لائق , وسيم