کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَمَر، کمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جمر
لغتنامه دهخدا
جمر. [ ] (اِخ ) از مزارع قم است که از نهر مزرعه ٔ کمیدان مشروب میشود. (مرآت البلدان ج 4 ص 266).
-
جمر
لغتنامه دهخدا
جمر. [ ج َ ] (ع مص ) گردآمدن . (منتهی الارب ). گرد آمدن و بهم پیوستن . (از اقرب الموارد). || جستن در قید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || خدرک آتش دادن بکسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دور و یکسو کردن کسی را. (منتهی الارب ). || نیازمند ک...
-
جمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] jamr اخگر؛ تکۀ آتش.
-
جمر قلنار
لغتنامه دهخدا
جمر قلنار. [ ] (اِخ ) از مزارع میان ولایت مشهد مقدس است ، در پنج فرسنگی شهر واقع، قدیم النسق و موقوفه ٔ حضرت رضا است . دوازده خانوار سکنه دارد. آبش از قنات و نزدیک چمن کوچکی واقع است . (مرآت البلدان ج 4 ص 226).
-
واژههای همآوا
-
جَمَر، کمر
لهجه و گویش تهرانی
سنگ صخرهای، جماران(نام محل در شمیران)