کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَاهِدِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جَاهَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
جهاد کرد(کلمه جهاد به معناي بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بيشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق ميشود )
-
جستوجو در متن
-
aahed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاهد
-
jehad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاهد، جهاد
-
خاوران
لغتنامه دهخدا
خاوران . [ وَ ] (اِ) نام یکی از گوشه های دستگاه ماهور است . (از دیوان جاهد).
-
جاهده
فرهنگ نامها
(تلفظ: jāhede) (عربی) (مؤنث جاهد) ، زن جهد کننده و کوشا و ساعی .
-
جدی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جاهد، ساعی، سختگیر، کوشا، مجد، وظیفهشناس ۲. جد ۳. اکید ≠ شوخی
-
مستسعی
لغتنامه دهخدا
مستسعی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استسعاء. ساعی و جاهد. || طالب علم . (ناظم الاطباء). رجوع به استسعاء شود.
-
مبالغ
لغتنامه دهخدا
مبالغ. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) تمام رسنده در کار. (آنندراج ). ساعی و جاهد و رنجبر. و هر آنکه در کاری افراط کند و مبالغه نماید. (ناظم الاطباء).
-
studious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستعد، درس خوان، زحمت کش، ساعی، کوشا، بلیغ، مشتاق، جاهد، کتاب خوان
-
چغانه
لغتنامه دهخدا
چغانه . [ چ َ ن َ / ن ِ ] (نف ) مردم کوشنده و سعی کننده را گفته اند. (از برهان ). کوشش کننده و جاهد و ساعی و محنت کش . (ناظم الاطباء). و رجوع به چغان شود.
-
وشکردن
لغتنامه دهخدا
وشکردن . [ وَ / وِ / وُ ک َ دَ ] (مص ) وشکریدن . واشکردن . وشکلیدن . وشکولیدن . کارها را چست و چابک انجام دادن . (فرهنگ فارسی معین ). به چستی و چالاکی به کمک کسی شتافتن . ساعی و جاهد شدن . جد کردن . کوشیدن . سعی کردن . || محنت کشیدن با جد و جهد. || ن...
-
ماثل
لغتنامه دهخدا
ماثل . [ ث ِ ] (ع ص ، اِ) نشان سرای که اثرش باقی نباشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- جوز ماثل ؛ تاتوره . (ناظم الاطباء).|| به خدمت ایستاده . (ناظم الاطباء). || قائم و به زمین چسبیده و آن از اضداد است . (از منتهی الارب ) (از مهذب...
-
چغان
لغتنامه دهخدا
چغان . [ چ َ ] (نف ) شخصی را گویند که در کارها سعی و کوشش تمام داشته باشد. (برهان ). کسی که بقدر مقدور کوشش کند و جاهد و ساعی و محنت کش باشد. (ناظم الاطباء). شخص کوشش کننده . (فرهنگ نظام ). چغانه . مردم کوشا و ساعی .و رجوع به چغانه شود. || مطلق سعی ک...
-
وسکرده
لغتنامه دهخدا
وسکرده . [ وَ ک َ دَ / دِ ] (ص ) همان وشکرده است یعنی چست و چالاک و محال [ مآل ] اندیش . (انجمن آرا). شخصی را گویند که کارها را زود و جلد و چست کند، و به کسر اول هم به این معنی و هم شخصی جلد و چابک و توانا و صاحب قوت باشد. (برهان ) (آنندراج ). چست و ...
-
متنطع
لغتنامه دهخدا
متنطع. [ م ُ ت َ ن َطْ طِ ] (ع ص ) دور درشونده در سخن و به غور نگرنده . || زیرکی و باریکی کننده در امور.(آنندراج ) (منتهی الارب ). آگاه و دوراندیش و ساعی و جاهد. (ناظم الاطباء). || آن که سخن با کام افتد. (مهذب الاسماء). در کام گوینده سخن را. (منتهی ا...