کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جيد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیکو
دیکشنری فارسی به عربی
جيد
-
نیک
دیکشنری فارسی به عربی
جيد
-
مال منقول
دیکشنری فارسی به عربی
جيد
-
jade vine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگور جید
-
مال التجاره
دیکشنری فارسی به عربی
بضاعة , جيد
-
پیشنهاد جالب
دیکشنری فارسی به عربی
إقتراح جيد
-
محموله
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , شحنة
-
گردن
واژگان مترادف و متضاد
جید، خر، عنق، معطف
-
قابل
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , قدير , موهل
-
پاک
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , صافي , مطلق , نظيف
-
ارجمند
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , عالي , موقر
-
خیر
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , رفاهية , لا
-
جیائد
لغتنامه دهخدا
جیائد. [ ج َ ءِ ] (ع ص ) جج ِ جَیِّد، بمعنی نیکو. (اقرب الموارد). رجوع به جَیّد شود.
-
جیدة
لغتنامه دهخدا
جیدة. [ ج َی ْ ی ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث جَیّد. رجوع به جَیّد شود.
-
جیود
لغتنامه دهخدا
جیود. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جید، بمعنی گردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جید شود.