کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جو و گندم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جو و گندم
لغتنامه دهخدا
جو و گندم . [ ج َ / ج ُ وُ گ َ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سپید و سیاه : خم شد قدت و بسجده ای خم نشدی از هم پاشیدی و فراهم نشدی رفتی از کار و گشت بیکاری بیش ریشت جو و گندم شد و آدم نشدی . اشرف (از آنندراج ).رجوع به جوگندم و جوگندمی شود.
-
جو و گندم
فرهنگ گنجواژه
حبوبات،غلات .
-
واژههای مشابه
-
atmosphere 2
جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پوششی گازی که هر جسم آسمانی را در بر میگیرد
-
جَوِّ
فرهنگ واژگان قرآن
هواي دور از زمين
-
جَوَ
لهجه و گویش بختیاری
ja:va جعبه.
-
کناره جو
لغتنامه دهخدا
کناره جو. [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] (نف مرکب ) کناره جوی . کناره جوینده . گوشه گیر. که دوری گزیند : دل را به کنار جوی بردیم وز یار کناره جوی شستیم . خاقانی .بامی به کنار جوی می باید بودوز غصه کناره جوی می باید بود.حافظ.
-
کین جو
لغتنامه دهخدا
کین جو. (نف مرکب ) رجوع به کین جوی شود.
-
کعبه جو
لغتنامه دهخدا
کعبه جو. [ ک َ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) جوینده ٔ کعبه . طالب کعبه . زائر کعبه : مرد بود کعبه جو طفل بود کعب بازچون توشدی مرد دین روی ز کعبه متاب .خاقانی .
-
atmospheric dust
گردوخاک جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات ریز معلق در هوا در اندازههای 1 تا 100 میکرومتر
-
atmospheric layer, atmospheric shell
لایۀ جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هریک از لایهها یا چینههای جوّ زمین متـ . منطقۀ جوّ atmospheric region
-
atmospheric oscillation
نوسان جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، علوم جَوّ] ← کِشَند جوّ
-
atmospheric pressure, barometric pressure
فشار جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ، ژئوفیزیک] فشار وارده از جو، ناشی از جاذبۀ گرانشی ستون هوایی که در بالای نقطۀ مورد نظر قرار دارد
-
target seeker
هدفجو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افزارهای که در موشک یا بمب نصب میشود تا آن را بهسمت هدف هدایت کند
-
atmospheric ionization
یونش جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل یون در جوّ با دفع یک الکترون از مولکول