کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جو اسیابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جو اسیابی
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
واژههای مشابه
-
atmosphere 2
جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پوششی گازی که هر جسم آسمانی را در بر میگیرد
-
جَوِّ
فرهنگ واژگان قرآن
هواي دور از زمين
-
جَوَ
لهجه و گویش بختیاری
ja:va جعبه.
-
کناره جو
لغتنامه دهخدا
کناره جو. [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] (نف مرکب ) کناره جوی . کناره جوینده . گوشه گیر. که دوری گزیند : دل را به کنار جوی بردیم وز یار کناره جوی شستیم . خاقانی .بامی به کنار جوی می باید بودوز غصه کناره جوی می باید بود.حافظ.
-
کین جو
لغتنامه دهخدا
کین جو. (نف مرکب ) رجوع به کین جوی شود.
-
کینه جو
لغتنامه دهخدا
کینه جو. [ ن َ / ن ِ ](نف مرکب ) کینه خواه . (ناظم الاطباء). کینه جوینده . انتقام جو. انتقام کشنده . خونخواه . کینه جوی : بفرمود تا پیش او آمدندهمه با دلی کینه جو آمدند. فردوسی .و رجوع به کینه جوی شود.
-
کعبه جو
لغتنامه دهخدا
کعبه جو. [ ک َ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) جوینده ٔ کعبه . طالب کعبه . زائر کعبه : مرد بود کعبه جو طفل بود کعب بازچون توشدی مرد دین روی ز کعبه متاب .خاقانی .
-
atmospheric dust
گردوخاک جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات ریز معلق در هوا در اندازههای 1 تا 100 میکرومتر
-
eclipse chaser
گرفتجو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] منجمی حرفهای یا غیرحرفهای که برای رصد و ثبت گرفتها به مناطق مختلف دنیا سفر میکند
-
atmospheric layer, atmospheric shell
لایۀ جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هریک از لایهها یا چینههای جوّ زمین متـ . منطقۀ جوّ atmospheric region
-
atmospheric optics
نورشناسی جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مطالعۀ ویژگیهای نوری جوّ و پدیدههای نوری ناشی از هواویز و پدیدههای هوایی متـ . اپتیک جوّ
-
atmospheric oscillation
نوسان جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، علوم جَوّ] ← کِشَند جوّ
-
جهان جو
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān ju) جویندهی جهان ، جویندهی عالم ؛ (به مجاز) پادشاه بزرگ و قدرتمند .