کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوی سیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
atmospheric loss
اتلاف جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تضعیف نشانک رادیویی براثر جذب در مولکولهای اکسیژن و بخار آب موجود در جوّ
-
contour furrow
جوی تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] جویی که برای جلوگیری از رَواناب و فرسایش خاک در جهت خلاف شیب زمین احداث میشود
-
atmospheric phenomenon
پدیدۀ جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در عملیات دیدبانی جوّی، هر رویداد قابلرؤیت جوّی که اهمیت فیزیکی ویژه داشته باشد
-
atmospheric dispersion
پراکنش جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایندی که در آن آلایندههای هوا براثر وزش باد یا تلاطم هوا پراکنده میشوند
-
atmospheric attenuation
تضعیف جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کاهش شدت تابش صوتی یا الکترومغناطیسی با افزایش فاصله از چشمه و براثر برهمکنش با اجزای تشکیلدهندۀ جوّ
-
atmospheric distillation
تقطیر جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسى شيمى] یکی از روشهای جداسازی که در آن عملیات تقطیر در فشار جوّ انجام میشود
-
weather checking
تَرَکسارش جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] پُرترک شدن قطعۀ لاستیکی یا دیوارۀ تایر به دلیل پیر شدن یا شرایط جوّی مؤثر بر لاستیک
-
atmospheric boil
سوسوی جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آنچه از عبور نور از تودههواهای درحالحرکتی که دارای نمایههای شکست مختلف هستند، مشاهده میشود
-
atmospheric corrosion
خوردگی جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تخریب تدریجی مواد در نتیجۀ تماس با عوامل موجود در جوّ، مانند اکسیژن و کربندیاکسید و بخار آب و ترکیبات گوگرد و کلر
-
bed width
عرض جوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] فاصلۀ میان دو پشتۀ (dole) مجاور
-
bed depth
عمق جوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] فاصلۀ میان کف شیار یا جوی و بلندترین نقطۀ پشته (dole)
-
پی جوی
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ) (ص فا.) 1 - جویندة ردّ پا یا اثر چیزی . 2 - جست و جو کننده .
-
جوی آسیاب
لغتنامه دهخدا
جوی آسیاب . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنه ٔ آن 740 تن . آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات ، چغندر، پنبه و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، صنایع دستی زنان کرباس بافی است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائ...
-
جوی جان
لغتنامه دهخدا
جوی جان . [ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ جاویدی ممسنی فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).
-
جفت جوی
لغتنامه دهخدا
جفت جوی . [ ج ُ ] (نف مرکب )جفت جو. جوینده ٔ جفت . نر جوینده ٔ ماده . ماده ٔ جوینده ٔ نر. حیوانی که نر جوید. حیوانی که ماده جوید. گشن . گشن خواه . مردی که در پی جستن زن باشد. زنی که در صدد جستن شوی باشد. مست . به گشنی آمده . جفت خواه . جفت طلب . جستج...