کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوینی
لغتنامه دهخدا
جوینی . [ ج ُ وَ ] (اِخ ) عطأاﷲبن بهاالدین محمد، ملقب به علاءالدین و معروف به عطاملک . مؤلف تاریخ جهانگشاست که حاوی حالات چنگیز و هلاکو و مغولان است . وی بسال 680 یا 681 یا 683 هَ . ق . درگذشت . نهر نجف از آثار خیریه ٔ اوست . (ریحانة الادب ج 1 ص 29...
-
جوینی
لغتنامه دهخدا
جوینی . [ ج ُ وَ ] (اِخ ) معین الدین . از مشاهیر ادباست که بسال 735 هَ . ق . کتاب نگارستان را بسبک گلستان سعدی بنام ابوسعید چنگیزی تألیف داد. (ریحانة الادب ج 1 ص 291).
-
جوینی
لغتنامه دهخدا
جوینی . [ ج ُ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به جوین . از اهل جوین .
-
جوینی
لغتنامه دهخدا
جوینی . [ج ُ وَ ] (اِخ ) عبداﷲبن یوسف بن عبداﷲ، ملقب به رکن الاسلام و مکنی به ابومحمد. فقیه شافعی ، پدر امام الحرمین عبدالمک . از بزرگان شافعیه است که در فقه و حدیث و اصول و تفسیر و ادبیات دست داشت . او راست : 1 - التبصرة 2 - التذکرة 3 - تفسیر کبیر 4...
-
واژههای مشابه
-
علی جوینی
لغتنامه دهخدا
علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن احمد کاتب ، ملقّب به منتجب الدین بدیع اتابک جوینی . منشی معروف سلطان سنجر سلجوقی و صاحب دیوان رسائل او. از تاریخ ولادت او اطلاع صحیحی در دست نیست ولی بنابرآنچه در «عتبةالکتبة» (ص 5) آمده است وی در حدود سال 51...
-
علی جوینی
لغتنامه دهخدا
علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن بهاءالدین جوینی . وی نواده ٔ خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان بود. آنگاه که به سال 683 هَ .ق . خواجه شمس الدین و چهار فرزندش به سعایت بدخواهان به دست ارغون خان کشته شدند، پس از 5 سال ابن علی بن خواجه بهاءالدین ...
-
علی جوینی
لغتنامه دهخدا
علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن محمد جوینی ، مشهور به شیخ حجاز و مکنّی به ابوالحسن . صوفی بود و در سال 465 هَ . ق . درگذشت . او راست : السلوة فی التصوف . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 691).
-
علی جوینی
لغتنامه دهخدا
علی جوینی . [ ع َ ی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن یوسف بن عبداﷲبن یوسف جوینی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به شیخ حجاز. وی صوفی و فقیه بود و به دمشق سفر کرد سپس به نیشابور رفت و در ذی قعده ٔ سال 463 هَ . ق . درگذشت . او راست : السلوة فی التصوف . (از معجم المؤ...
-
علی جوینی
لغتنامه دهخدا
علی جوینی . [ ع َی ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جوینی ، ملقّب به عمادالدین و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و اصولی و جدلی و حافظ متون حدیث بود. وی در سال 405 هَ . ق . متولد شد. او راست : 1 - شفارالمسترشدین فی الخلافیات . 2 - کتابی در اصول فقه . 3 - نق...
-
عطاملک جوینی
لغتنامه دهخدا
عطاملک جوینی . [ ع َ م َ ل ِ ک ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) ملقب به علاءالدین بن بهاءالدین محمد بردار شمس الدین محمدصاحب دیوان . از رجال و مورخان معروف اوایل دوره ٔ مغول . وی به سال 623 هَ .ق . در جوین متولد شد و از آغاز جوانی وارد کارهای دیوانی گشت و از عمال ا...
-
علاءالدین جوینی
لغتنامه دهخدا
علاءالدین جوینی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) عطاملک بن بهاءالدین محمد. رجوع به عطاملک و وفات الوفیات ج 2 ص 35 شود.
-
سعدالدین جوینی
لغتنامه دهخدا
سعدالدین جوینی . [ س َ دُدْ دی ن ِ ج ُ وِ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن محمدبن حموة او راست : سجنجل الارواح و محبوب الاولیاء. بسال 650 وفات یافت . این رباعی از اوست :دل وقت سماع ره بدلدار بردجانرا بسراپرده ٔ اسرار برداین نغمه چو مرکبی است مر روح ترابردارد و...
-
کاتب جوینی
لغتنامه دهخدا
کاتب جوینی . [ ت ِ ب ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) حسن بن علی بن ابراهیم بغدادی جوینی الاصل خطاط کاتب مشهور مکنی به ابوعلی و ملقب به فخرالکتاب ، خطش در نهایت جودت بود و اکثر کتابها را که در دست مردم بوده به اجرت بسیار گران استنساخ نموده است . در شام از ندمای اتا...
-
عمادالدین جوینی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین جوینی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ج ُ وَ ] (اِخ ) علی بن محمدبن علی جوینی ، ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالحسن . فقیه قرن پنجم هَ. ق . رجوع به علی جوینی (ابن محمدبن علی ...) شود.