کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جویده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جویده
/javide/
معنی
۱. چیزی که زیر دندان نرم شده باشد.
۲. [مجاز] نامفهوم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جویده
فرهنگ فارسی معین
(جَ دِ) (ص مف .) آن چه که زیر دندان نرم و خرد شده باشد.
-
جویده
لغتنامه دهخدا
جویده .[ ج َ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از جویدن . جاویده .آنچه زیر دندان نرم و خرد شده باشد. (فرهنگ فارسی معین ). || جویده جویده گفتن ؛ ناواضح گفتن .
-
جویده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹جاویده› javide ۱. چیزی که زیر دندان نرم شده باشد.۲. [مجاز] نامفهوم.
-
واژههای مشابه
-
جویده و جویده
فرهنگ گنجواژه
گفتار بصورت نامفهوم.
-
praemorse/ premorse, bitten off
نوکجویده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک نامنظمی دارد و به نظر میرسد جویده شده است
-
جویده سخن گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تمتم
-
جستوجو در متن
-
ناجویده
لغتنامه دهخدا
ناجویده . [ ج َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) جویده نشده . مضغنشده . خائیده نشده . مقابل جویده . رجوع به جویده شود.
-
جائیده
لغتنامه دهخدا
جائیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) جویده . جاویده . رجوع به جویده شود.
-
مُّضْغَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
قطعهاي گوشت جويده شده
-
منمن
واژهنامه آزاد
جویده حرف زدن
-
من من
فرهنگ فارسی معین
(مِ مِ) (اِمر.) (عا.) سخن جویده جویده ، تأنی و درنگ بسیار در سخن گفتن ، تَمجْمُج .
-
ونگ ونگ کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) آهسته و جویده جویده ، با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن .
-
تمجمج کردن
لغتنامه دهخدا
تمجمج کردن . [ ت َ م َ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کلمات را نامفهوم و جویده جویده ادا کردن . (فرهنگ فارسی معین ).