کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوکار
لغتنامه دهخدا
جوکار. [ ج َ / جُو ] (نف مرکب ) جوکارنده . کشت کننده ٔ جو : بر این قولت ای خواجه این بس گواکه جوکار جز جو همی نَدْرَوَد.ناصرخسرو.
-
جوکار
واژهنامه آزاد
چوبکار نجار
-
جستوجو در متن
-
فریاران
لغتنامه دهخدا
فریاران . [ ف َرْ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه کنگاور و جوکار میان کریم آباد و قلعه ٔ شیخ در سی هزارگزی کنگاور. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فریازان شود.
-
طاهرآباد
لغتنامه دهخدا
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) قریه ای است از توابع کنگاور، در کنار جاده ٔ کنگاور و جوکار واقع میان کنگاور و گودین در 2500 گزی کنگاور.و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است : دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان در هشت هزارگزی خاور کنگاور. ک...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سلطان عمادالدین بن شاه شجاع . خوندمیر در حبیب السیر آرد که [ بهنگام قرب وفات شاه شجاع ] : امرا و اعیان متفرق بدو فرقه شدند بعضی جانب سلطان عمادالدین احمد گرفته بیعت کردند و برخی روی بمتابعت سلطان مجاهدالدین زین العابدین آوردند...
-
کار
لغتنامه دهخدا
کار. (اِ) آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد و آنچه شخص خود را بدان مشغول سازد و فعل و عمل وکردار. (ناظم الاطباء). آنچه کرده و بجا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل و فعل و شغل است . (فرهنگ نظام ). امر. شأن . اقدام . رفتار. رفتار و کردار : کار بوسه چو آب خورد...