کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوندگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوندگان
/javandegān/
معنی
راستهای از جانوران پستاندار، مانند موش، بیدستر، و سنجاب که دارای دندانهای تیز برای جویدن هستند و چون دندانهای ثنایای آنها پیوسته رشد میکند باید همیشه دندانهای خود را به کار بیندازند و چیزی را بجوند تا دندانها ساییده شود والا بیاندازه بلند میشود و از دهان بیرون میآید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوندگان
فرهنگ فارسی معین
(جَ وَ دَ یا دِ) (اِ.) 1 - جِ جونده . 2 - دسته ای از پستانداران تیزدندان که دندان های پیشین آن ها پیوسته رشد می کند، به طوری که جانور ناچار است برای کوتاه کردن آن ها هر چیز را که در دسترس می یابد بجود، مانند: موش ، سنجاب .
-
جوندگان
لغتنامه دهخدا
جوندگان . [ ج َوَ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) ج ِ جونده . || راسته ای از پستانداران که شامل جانورانی است که عموماً جثه ٔ کوچک دارند و دندان بندی آنها ناقص است (فاقد انیاب هستند)، دندانهای پیشین آنها بلند و برنده و در انتها فاقد میناست ، بهمین جهت عاج دندان ...
-
جوندگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ جونده] (زیستشناسی) javandegān راستهای از جانوران پستاندار، مانند موش، بیدستر، و سنجاب که دارای دندانهای تیز برای جویدن هستند و چون دندانهای ثنایای آنها پیوسته رشد میکند باید همیشه دندانهای خود را به کار بیندازند و چیزی را بجوند تا...
-
جستوجو در متن
-
rodentproof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوندگان
-
جونده
لغتنامه دهخدا
جونده . [ ج َ وَ دَ / دِ ] (نف ) آنکه چیزی را میجود. || فردی از راسته ٔ جوندگان . یک تن از جانوران راسته ٔ جوندگان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جوندگان شود.
-
rodenticide
جوندهکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مادهای شیمیایی که از آن برای از بین بردن جوندگان استفاده میشود
-
rodents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوندگان، جانور جونده
-
جونده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت از جویدن) [جمع: جوندگان] (زیستشناسی) javande ۱. آنکه یا آنچه چیزی را میجود.۲. (اسم) هریک از جانوران راستۀ جوندگان.
-
خرگوش
فرهنگ فارسی معین
(خَ) (اِ.) پستانداری علفخوار جزو راستة جوندگان با گوش های دراز و دو دست های کوتاه تر از پاها که بسیار تند می دود.
-
سنجاب
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) پستانداری است از راستة جوندگان کمی کوچک تر از گربه با دُمی دراز و پر مو.
-
بیدستر
فرهنگ فارسی معین
(دَ تَ) (اِمر.) پستانداری از راستة جوندگان که نسبتاً بزرگ است با وزن بیست کیلوگرم و قد هفتادوپنج سانتیمتر، موهای بدنش زیباست و به همین مناسبت شکار می شود. سگ آبی .
-
خرگوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xargōs] xarguš ۱. (زیستشناسی) پستانداری علفخوار و از راستۀ جوندگان، با گوشهای دراز، لبهای شکافدار، دستهایی کوچکتر از پاها، و دم کوتاه.۲. (نجوم) = ارنب
-
تولارمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tularémie] (پزشکی) to(u)lāremi بیماری جوندگان مانند خرگوش، که از طریق نیش حشرات منتقل میشود و انسان در اثر تماس با حیوان مریض یا خوردن گوشت آن مبتلا میشود. از علائم آن، بروز دمل در محل دخول میکروب، ورم غدد لنفی، کاهش وزن، سردرد، تب،...
-
بیدستر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ویدستر، بادستر› (زیستشناسی) [قدیمی] bidastar حیوانی پستاندار، از راستۀ جوندگان با سر گِرد، گوشهای کوچک، پاهای پردهدار، دم پَهن، پوست لطیف، و موهای خرمایی که در آب بهخوبی شنا میکند و در کنار رودخانهها بهطور دستهجمعی خانههای محکم دو طبق...