کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جولاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جولاه
/julāh, jo[w]lāh/
معنی
= بافنده: ◻︎ چو گنج جان به کنج خانه آمد / به گردش میتنیدم همچو جولاه (مولوی۲: ۸۰۹).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بافنده، نساج
۲. تارتن، عنکبوت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جولاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافنده، نساج ۲. تارتن، عنکبوت
-
جولاه
فرهنگ فارسی معین
(جُ) 1 - (ص .) بافنده ، نساج . 2 - (اِ.) عنکبوت .
-
جولاه
لغتنامه دهخدا
جولاه . (ص ، اِ)جولاهه . جولاهک . جولخ . جوله . جولهه . جولق . جولقی . بافنده . نساج . (فرهنگ فارسی معین ) (برهان ) : بر فلک بر، دو شخص پیشه ورنداین یکی درزی آن دگر جولاه این ندوزد مگر کلاه ملوک وآن نبافد مگر پلاس سیاه . شهید بلخی .|| عنکبوت را نیز گ...
-
جولاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جولا، جولاهه، جولاهک، جوله، جولهه› [قدیمی] julāh, jo[w]lāh = بافنده: ◻︎ چو گنج جان به کنج خانه آمد / به گردش میتنیدم همچو جولاه (مولوی۲: ۸۰۹).
-
جستوجو در متن
-
جولا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) julā =جولاه
-
جشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹جشیره› [قدیمی] jašir =جولاه
-
حائک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hā'(y)ek بافنده؛ جولاه.
-
جولاهه
واژگان مترادف و متضاد
بافنده، جولاه، نساج
-
نساج
واژگان مترادف و متضاد
بافنده، جولاه، جولاهه
-
جولاهه
فرهنگ فارسی معین
(جُ هِ) نک جولاه .
-
جولهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جولاه، جولاهه› julahe, jo[w]lahe ۱. = جولاه۲. عنکبوت.
-
نساج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] nassāj بافنده؛ جولاه؛ جولاهه.
-
جولا
لغتنامه دهخدا
جولا. (ص ، اِ) نساج . بافنده . حائک . جولاهه . جولاه . رجوع به جولاه و جولاهه شود.
-
بافکار
فرهنگ فارسی معین
(فْ) (ص فا.) = بافتکار: بافنده ، جولاه ، نساج .