کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوقة
معنی
دسته سرايندگان , کر , بصورت دسته جمعي سرود خواندن , هم سرايان , هم سرايي کردن , دسته خوانندگان , نغمه سرايان هم اهنگ
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوقة
لغتنامه دهخدا
جوقة. [ ج َ ق َ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جماعت مردم . (اقرب الموارد). جَوخة. رجوع به جَوخة شود.
-
جوقة
دیکشنری عربی به فارسی
دسته سرايندگان , کر , بصورت دسته جمعي سرود خواندن , هم سرايان , هم سرايي کردن , دسته خوانندگان , نغمه سرايان هم اهنگ
-
واژههای مشابه
-
جوقه
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ تر. ] (اِ.) دسته ، گروه .
-
جوقه
لغتنامه دهخدا
جوقه . [ ق َ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بهارلو (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
-
جوقه
لغتنامه دهخدا
جوقه . [ ق َ / ق ِ ] (اِ) جَوقة. جَوخة. رجوع به جوخه شود.
-
جوقه جوقه
لغتنامه دهخدا
جوقه جوقه . [ ق َ ق َ / ق ِ ق ِ ] (ق مرکب ) دسته دسته . بدسته ها و گروههای جدا.
-
جوقه ٔ محمدخان
لغتنامه دهخدا
جوقه ٔمحمدخان . [ ق ِ ی ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
جوقه ٔ کدخدا ابوطالب
لغتنامه دهخدا
جوقه ٔ کدخدا ابوطالب . [ ق ِ ی ِ ک َ خ ُ اَ ل ِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
جستوجو در متن
-
دسته سرایندگان
دیکشنری فارسی به عربی
جوقة
-
بصورت دسته جمعی سرود خواندن
دیکشنری فارسی به عربی
جوقة
-
هم سرایان
دیکشنری فارسی به عربی
جوقة
-
هم سرایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جوقة
-
دسته خوانندگان
دیکشنری فارسی به عربی
جوقة