کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوش زننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیم جوش
لغتنامه دهخدا
نیم جوش . (ص مرکب ) چیزی که نیک نجوشیده و خوب نپخته باشد. (از ناظم الاطباء). نیز رجوع به نیم جوشیده شود.
-
هفت جوش
لغتنامه دهخدا
هفت جوش . [ هََ ] (اِ مرکب ) هفت فلز است به هم آمیخته که آن را اژدهاث گویند و آن به غایت محکم باشد، و آن هفت فلز این است : زر، نقره ، مس ، جست ،آهن ، سرب ، ارزیز. (از غیاث اللغات ). هفت جسد است که با هم گدازند و از آن چیزها سازند و آن آهن و جس که روح...
-
یخنی جوش
لغتنامه دهخدا
یخنی جوش . [ ی َ ] (نف مرکب ) جوشیده چون یخنی : گله ٔ گوسفند سم تا گوش گشته در آفتاب یخنی جوش . نظامی .و رجوع به یخنی شود.
-
قهوه جوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qahvejuš ظرفی که در آن قهوه میجوشانند.
-
گرم جوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] garmjuš کسی که با دیگران بهگرمی و محبت رفتار کند.
-
offshoot
تنهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] شاخهای جانبی بر روی درختان تکلپه که معمولاً در محل پاهنگ / طوقه (crown) و گاهی بر روی تنۀ درخت پدیدار میشود
-
rash
جوش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بثورات موقتی بر روی پوست که معمولاً با سرخی یا خارش همراه باشد متـ . دانه 3
-
جوش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] ← جوش دادن
-
boil-up/ boilup
جوشآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] جوشاندن خروجی پایینی برج برای بازگرداندن بخش تبخیریافته
-
plug weld
جوش انگشتانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوشی در سوراخ دایرهشکل یک قطعه که با ذوب دیوارۀ سوراخ و نیز ذوب قطعۀ دیگر باعث اتصال دو قطعه میشود
-
weldability
جوشپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] قابلیت یک ماده برای انجام جوشکاری بر روی آن
-
continuous weld
جوش پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوشی که در سرتاسر اتصال ادامه دارد
-
union
جوشخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ترمیم شکستگی یا برش استخوان
-
weld
جوش دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] اتصال فلزات به یکدیگر بهصورت ذوبی یا غیرذوبی با اعمال فشار یا بدون آنها متـ . جوش 2
-
seam weld
جوش درز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوش پیوستهای که بین دو قطعۀ روی هم و در یک سطح، از یک یا چند دکمۀ جوش، بهوسیلۀ گرمایش مقاومتی و اعمال فشار ایجاد میشود