کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوش خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
weld
جوش دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] اتصال فلزات به یکدیگر بهصورت ذوبی یا غیرذوبی با اعمال فشار یا بدون آنها متـ . جوش 2
-
seam weld
جوش درز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوش پیوستهای که بین دو قطعۀ روی هم و در یک سطح، از یک یا چند دکمۀ جوش، بهوسیلۀ گرمایش مقاومتی و اعمال فشار ایجاد میشود
-
groove weld
جوش شیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوش در شیار بین دو قطعۀ کار
-
weld toe, toe of weld
پنجۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] محل برخورد رویۀ جوش با فلز پایه
-
slot weld
جوش کام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوشی در سوراخ طویلشکل یک قطعه که با ذوب دیوارۀ سوراخ و نیز ذوب قطعۀ دیگر باعث اتصال دو قطعه میشود
-
defective weld
جوش معیوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] عیبی ناشی از گسترش عرضی ترک در جوشکاری بین دو ریل که منشأ آن محبوس شدن هوا یا ترک ریز اولیه است
-
intermittent weld
جوش منقطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوش ناپیوسته با فاصلههای معین
-
nonunion
جوشنخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وضعیتی آسیبشناختی که در آن استخوان شکسته یا برشخورده جوش نخورده باشد
-
crater
چالۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فرورفتگی مهرۀ جوش انتهایی براثر دور کردن سریع الکترود از سطح کار در جوشکاری قوسی
-
ساق جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← ساق جوش گوشهای
-
weld root , root of weld, root 3
ریشۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نقاط برخورد اولین گذر جوش با فلز پایه که در آن فلز جوش در اتصال فراتر از آن نقاط ادامه دارد
-
weld crack
تَرَک جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ترکی که در منطقۀ جوش شامل فلز جوش و تفگاه به وجود میآید
-
boiling point
دمای جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دمایی که در آن جسم خالص در فشار ثابت از حالت مایع به گاز تبدیل میشود
-
weld nugget
دکمۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] منطقۀ جوشخوردۀ یک جوش مقاومتی نقطهای
-
welding rod
سیم جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] مادۀ پرکننده به شکل سیم یا مفتول و عموماً بدون روکش