کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوشیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوشیده
/jušide/
معنی
بهجوشآمده؛ جوشدادهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوشیده
لغتنامه دهخدا
جوشیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) بجوش آمده . به غلیان آمده . رجوع به جوشیدن شود.
-
جوشیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت از جوشیدن) jušide بهجوشآمده؛ جوشدادهشده.
-
واژههای مشابه
-
نیم جوشیده
لغتنامه دهخدا
نیم جوشیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نیم جوش . آب یا مایعی که بر آتش خوب نجوشیده باشد. || شرابی که تخمیر آن هنوز کامل نشده است و نارس است : نیم جوشیده عصیر از سر خم درکشیدن ، که چنین است صواب .منوچهری .
-
جوشیده مغز
فرهنگ فارسی معین
(دِ. مَ) (ص مر.) 1 - خشمناک . 2 - هوشیار.
-
جوشیده مغز
لغتنامه دهخدا
جوشیده مغز. [ دَ / دِ م َ ] (ص مرکب ) کنایه از مردم خشمناک و غضب آلود. (برهان ) : جهاندار دارای جوشیده مغزنشد نرم دل زآن سخنهای نغز. نظامی .|| مردم هشیار. (برهان ) (آنندراج ). تندذهن .
-
جوشیده و نجوشیده
فرهنگ گنجواژه
غذای فوری.
-
جستوجو در متن
-
قهوه ریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qahveriz ظرفی که از آن قهوۀ جوشیده در فنجان بریزند.
-
زَبَدٌ
فرهنگ واژگان قرآن
کف جوشان و کثافتي که روي مايع جوشيده مينشيند
-
توشیرِ پُخته
لهجه و گویش بختیاری
tušir-e-poxta سرشیر پخته، سرشیرى که از شیرِ جوشیده گیرند.
-
مغلی
لغتنامه دهخدا
مغلی . [ م ُ لا ] (ع ص ) جوشیده . (مهذب الاسماء). جوشیده شده . (ناظم الاطباء). جوشانیده : الماء المغلی ؛ آب جوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
آب چلو
فرهنگ فارسی معین
(چِ لُ) (اِمر.) آبی که برنج در آن جوشیده باشد، ابریس ، آشام ، آشاب .
-
hardboiled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hardboiled، سخت جوشیده، زیاد سفت شده، سفت پز، سرسخت وخشن، سفت
-
نیم جوش
لغتنامه دهخدا
نیم جوش . (ص مرکب ) چیزی که نیک نجوشیده و خوب نپخته باشد. (از ناظم الاطباء). نیز رجوع به نیم جوشیده شود.