کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوشی
معنی
(ص .)عصبانی ،کسی که زود خشمگی ن می شود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
fiery, fretful, fussy, hot, hot-tempered, hotblooded, intense, quick, quick-tempered, short-tempered
-
جستوجوی دقیق
-
جوشی
فرهنگ فارسی معین
(ص .)عصبانی ،کسی که زود خشمگی ن می شود.
-
جوشی
لغتنامه دهخدا
جوشی . (ص نسبی ) منسوب به جوش . || آنکه عادت به نمودن اضطراب دارد. عصبانی . تندمزاج . آنکه زود خشم آرد. که بسیار اضطراب و بی تابی نماید.
-
جوشی
دیکشنری فارسی به عربی
مشاکس
-
جوشی
لهجه و گویش تهرانی
عصبی
-
واژههای مشابه
-
گرم جوشی
لغتنامه دهخدا
گرم جوشی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) محبت و اختلاط کردن . (آنندراج ) (غیاث ). اختلاط بسیار کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 29). || تپاک نمودن . (آنندراج ) (غیاث ). اضطراب . بی قراری .
-
سخت جوشی
لغتنامه دهخدا
سخت جوشی . [ س َ ] (حامص مرکب ) برندگی : آهنی شد چو سخت جوشی کردلشکر ترک سست کوشی کرد.نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 126).
-
osseointegration
استخوانجوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] جایگیری یک کاشتینه در فرایند تشکیل بافتهای استخوانی پیرامون خود بدون نیاز به هرگونه بافت الیافی در میان آنها
-
annulation
حلقهجوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تبدیلی شامل چسبیدن یا جوش خوردن یک حلقۀ جدید به یک مولکول ازطریق دو پیوند جدید
-
جوشی شدن
لهجه و گویش تهرانی
عصبی شدن
-
جستوجو در متن
-
آکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acné] (پزشکی) 'ākne جوشی که در جوانی بر صورت پیدا شود.
-
continuous weld
جوش پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوشی که در سرتاسر اتصال ادامه دارد
-
single-pass weld
جوش تکگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوشی که از یک گذر جوش به وجود میآید
-
green density
چگالی خام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] چگالی بدنۀ سرامیک پیش از تفجوشی