کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوشانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوشانیدن
معنی
(دَ) (مص م .) نک جوشاندن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوشانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نک جوشاندن .
-
جوشانیدن
لغتنامه دهخدا
جوشانیدن . [ دَ ] (مص ) بغلیان آوردن . تغلیه . اغلاء. جوشاندن : باد اگر آتش تنزیل بجوشاندمرد داناش بتأویل دهد تسکین . ناصرخسرو.در تموزی که حرورش دهان بجوشانیدی . (گلستان ).رجوع به جوشاندن شود.
-
واژههای مشابه
-
اهسته جوشانیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حساء
-
جستوجو در متن
-
جُوشُنَّن (م)
لهجه و گویش بختیاری
jušonnan جوشاندن، جوشانیدن.
-
جُوشنیدَن (ز)
لهجه و گویش بختیاری
jušnidan جوشاندن، جوشانیدن.
-
decocted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
decocted، پختن، جوشانیدن، گواریدن
-
decocting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
decocting، پختن، جوشانیدن، گواریدن
-
decoct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
decoct، پختن، جوشانیدن، گواریدن
-
decocts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
decocts، پختن، جوشانیدن، گواریدن
-
حساء
دیکشنری عربی به فارسی
تاس کباب , نگراني , گرمي , داغي , اهسته جوشانيدن , اهسته پختن , دم کردن
-
اغلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اغلاء] [قدیمی] 'eqlā ۱. گران کردن نرخ.۲. گرانبها یافتن.۳. گران خریدن.۴. جوشانیدن.
-
دله
لغتنامه دهخدا
دله . [ دَل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) ظرف جوشانیدن قهوه . (یادداشت مرحوم دهخدا). قهوه جوش . || ظرف روغن .
-
stews
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخور، تاس کباب، نگرانی، گرمی، داغی، دم کردن، اهسته جوشانیدن، اهسته پختن، با اتش ملایم پختن