کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوز قند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوز قند
لهجه و گویش تهرانی
جوزآغند،زرد آلوی خشک داخل آن گردو یا خاکه قند
-
جوز قند
واژهنامه آزاد
میوه خشک شده مانند کشته زردآلو که در داخل آن قند قرار داده اند
-
واژههای مشابه
-
جُوْز
لهجه و گویش گنابادی
jouwz در گویش گنابادی یعنی گردو ، مغز ، دایره ای و گرد ، مُدَوَّر
-
جوز هندی
فرهنگ فارسی معین
(جُ زِ هِ) (اِمر.) نک نارگیل .
-
جوز ابهل
لغتنامه دهخدا
جوز ابهل . [ ج َ / جُو زِ اَ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ابهل . ثمره ٔ عرعر. (جوهری ). رجوع به جوزالابهل شود.
-
جوز ارقم
لغتنامه دهخدا
جوز ارقم . [ ج َ / جُو زِ اَ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیخ گیاهی است مستدیر بقدر گردکانی و سفید و مصمت و زودشکن و در طعم شبیه به شاه بلوط و بااندک تندی و چون خشک شود از آن پوست رقیقی سیاه ظاهر میشود و ساق گیاه او باریک و مستدیر و زیاده بر ذرعی و ...
-
جوز بویا
لغتنامه دهخدا
جوز بویا. [ ج َ / جُو زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گوزبیا. جوزبوا. گیاهی است از تیره ٔ بسباسه ها که درختی است . دوپایه به ارتفاع هشت تا ده متر و دارای برگهای دایمی و کامل و پایا و ساده و متناوب و بیضوی و نوک تیز و بدون گوشوارک و نسبةً ضخیم و چرمی برن...
-
جوز رب
لغتنامه دهخدا
جوز رب . [ ج َ/ جُو زِ رَب ب ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جوز ماثل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به جوز ماثل شود.
-
جوز رومی
لغتنامه دهخدا
جوز رومی . [ ج َ / جُو زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مصحف حور رومی است . قزوینی و ابن سینا در قانون آنرا بغلط جوز رومی آورده اند ولی سرابیون و ابن البیطارو داود ضریر صحیح کلمه یعنی حور رومی را آورده اند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به حور رومی شود...
-
جوز شکستن
لغتنامه دهخدا
جوز شکستن . [ ج َ / جُو ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) نوعی از فال زدن است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
جوز کوثل
لغتنامه دهخدا
جوز کوثل . [ ج َ / جُو زِ ک َ / کُو ث َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اقراص الملک . جوزالقی ٔ. رجوع به جوزالکوثل شود.
-
جوز ماتا
لغتنامه دهخدا
جوز ماتا.[ ج َ / جُو زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جوز ماثل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به جوز ماثل شود.
-
جوز ماثا
لغتنامه دهخدا
جوز ماثا. [ ج َ / جُو زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به جوز ماثل شود.
-
جوز ماثل
لغتنامه دهخدا
جوز ماثل . [ ج َ / جُو زِ ث َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تاتوره . جوز رب . (منتهی الارب ). ثمرد هتوره . (غیاث اللغات ). و آن شبیه است به جوزالقی و دارای خارهای ریز و ضخیم است و دانه ٔ آن چون دانه ٔ اترج . (از اقرب الموارد). چیزی است که آنراعوام تاتوله...