کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوزغه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوزغه
معنی
(جُ زَ غِ) [ معر. ] (اِ.) غلاف پنبه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوزغه
فرهنگ فارسی معین
(جُ زَ غِ) [ معر. ] (اِ.) غلاف پنبه .
-
جوزغه
لغتنامه دهخدا
جوزغه . [ ج َ زَ غ َ ] (معرب ، اِ) معرب گوزغه است که گوزه و غلاف پنبه باشد. (برهان ). امروز آنرا غوزه گویند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به گوزغه شود.
-
واژههای همآوا
-
جوزقه
لغتنامه دهخدا
جوزقه . [ ج َ زَ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور دارای 227 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جوزقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: گوزغه] [قدیمی] jo[w]zaqe = جوزق
-
جستوجو در متن
-
کلوز
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) = کلوزه : غوزة پنبه که شکفته شده و پنبه ها از آن برآمده باشد؛ جوزغه .
-
کلوز
لغتنامه دهخدا
کلوز. [ ک ُ ] (اِ) غوزه ٔ پنبه را گویند که شکفته شده و پنبه ها از آن برآمده باشد. (برهان ) (آنندراج ). کلوزه جوزغه و غوزه ٔ پنبه ٔ شکفته شده . (ناظم الاطباء). کلوزه .جوزغه . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلوزه شود.
-
گوزغه
لغتنامه دهخدا
گوزغه . [ گ َ / گُو زَ غ َ / غ ِ ] (اِ) غوزه و غلاف پنبه را گویند، و معرب آن جوزغه است . (برهان ). غوزه ٔ پنبه ، و معرب آن جوزغه است . (از رشیدی ). قیاس کنید با غوژ. غوژه . گوزه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ): جوزوق القطن ؛ معرب گوزغه ، غلاف پنبه که ...
-
گله
لغتنامه دهخدا
گله . [ گ ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) غوزه ٔ پنبه . (فرهنگ رشیدی ). غوزه ٔ پنبه و آنرا گوزغه نیز نامند. (آنندراج ) (جهانگیری ). جوزغه معرب آن است . (آنندراج ).
-
جوزقة
لغتنامه دهخدا
جوزقة. [ ج َ زَ ق َ ] (معرب ، اِ) جوزغه . گوزغه . غوزه . گوزه . گرزک . غوزه ٔ بازشده ٔ پنبه ٔ رسمی که هنوز وش را از آن بیرون نیاورده باشند. کتو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
غ
لغتنامه دهخدا
غ . (حرف ) حرف بیست و دوم است از حروف الفبای فارسی و حرف نوزدهم از الفبای عربی و آخرین از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به هزار دارند و نام آن غین است ، و غین معجمه و غین منقوطه نیز گویند. و آن از حروف مستعلیة و حلق و مجهورة و مصمته و مائیة و قمری...